شرقی بوده زیرا از حیث قیافه و شکل و غیره به سیاهپوستهای افریقا نزدیکترند.
اکثر محققین اهالی قدیم مصر (قبطیها) و نیز بربریهای لیبیا و کوشیها یا حبشیها را از بنی حام دانستهاند.
بنی سام که یکی از شاخههای بزرگ سفیدپوستاند اکثرا در عربستان و بین النهرین و شامات و افریقای شمالی و شمال شرقی سکنی دارند. شعبهای از آنها که بنی اسرائیل باشد در جاهای دیگر آسیا و اروپا و غیره پراکندهاند.
ملل سامینژاد عهد قدیم اینها بودند: کلدانیان، آسوریان، فینیقیها، عبریان (یهود و بنی اسرائیل و غیره)، آرامیان و اعراب. توراة فینیقیها را از شاخۀ حامی دانسته ولی محققین آنها را سامی میدانند. زبانهای تمام این مردمان به یکدیگر خیلی نزدیک بود، مثلا توراة گوید که مردم بنی اسرائیل در هزار و پانصد سال قبل از میلاد زبان عربی را بیمترجم میفهمیدند.
مردمان هند و اروپائی چنانکه از خود لفظ معلوم است مللی هستند که مساکن آنها از هند تا اقصی بلاد اروپا است، یعنی در اروپا کلیه سکنۀ آن به استثنای مردمانی که از نژادهای دیگرند (مانند ترکها و مجارها و فینها و سامویدها و یهود و غیره) و در آسیا فقط هندیهای آریانی - ایرانیها بمعنی اعم (کلیه مردمانی که از شعبۀ ایرانی آریانها منشعباند) و ارامنه. باید گفت که لفظ هند و اروپائی جامع نیست زیرا شامل مردمان هند و اروپائی که در امریکا و جاهای دیگر کره سکنی دارند نمیباشد و حال آنکه اینها هم از همان شاخهاند و لیکن چون این لفظ مصطلح شده چاره جز استعمال آن نیست. سابقا بجای «هند و اروپائی» «آریانی» میگفتند و هنوز هم این لفظ منسوخ نشده چنانکه علماء فرانسوی غالبا بجای «هند و اروپائی» «آریانی» گویند و نویسند. این اصطلاح جامعتر بنظر میآید بخصوص اگر لفظ (بالاعم) را بر آن علاوه کنیم. اطلاق اسم جزء بر کل نباید باعث ایراد گردد زیرا آثار ادبی آریانها قدیمتر است. مردمان آریانی را بمعنی اعم (یا هند و اروپائی را) پس از تحقیقاتی که موافق موازین علمی در جمجمهها