تیرداد در طلیعه صبح آمد، ولی در جائی و به مسافتی قرار گرفت، که دیدن او آسانتر از شنیدن صدایش بود. باین ترتیب مذاکرات وقوع نیافت و سردار رومی هر کدام از دستههای قشونش را به اردوگاه آنها برگردانید.
در بند ۳۹ تاسیتوس گوید، که پادشاه شتابان عقب نشست یا از این جهت، که ترسید دامی برای او گسترده باشند (زیرا قشون از هر سمت در حرکت بود) و یا با این مقصود، که آذوقهای را، که برای رومیها از طرف پنت و طرابوزان حمل میکردند، بگیرد، ولی در این راه موفق نشد. بعد مورّخ مذکور شرح میدهد، که چگونه رومیها سه قلعه ارمنستان را گرفتند و سایر قلاع از ترس تسلیم گشتند و سپس کربولو بتسخیر آرتاکساتا پایتخت ارمنستان پرداخت.
بند ۴۰ حاکی از تسخیر آرتاکساتا است و اینکه رومیها این شهر را آتش زده بعد آن را از بیخ و بن برافکندند. جهت این بود، که رومیها، چون بقدر کفایت قشون نداشتند، نمیخواستند برای حفاظت این شهر قسمتی از سپاهیان خود را بسان ساخلو بگذارند و از طرف دیگر، اگر شهر مسخّر را سالم و بیحفاظ میگذاشتند، چه فایده داشت و چه افتخاری از آن حاصل میشد. بعد مورّخ مزبور گفته: گویند در اینجا به اراده خدایان معجزهای رویداد. جلگه تاآرتاکساتا از نور آفتاب روشن بود، ولی فضای درون دیوارهای شهر ناگهان از ابرهای مظلم تاریک گردید و برقهائی این تاریکی را شیار کرد. رومیها گمان کردند، که خدایان از خشمی، که دارند، شهر را بانهدام محکوم کردهاند. این بهرهمندی باعث شد، که نرون عنوان امپراطوری یافت، مجلس سنا رأی داد، که شکرانه خدایان را بجا آرند، برای قیصر مقرّر داشت مجسّمههائی بسازند، طاقهای نصرت بنا کنند و او چندین دفعه پیدرپی بسمت قنسولی انتخاب شود و نیز مقرّر داشتند، که روز فتح، روز اعلان فتح و روز گذشتن آن را در دستور، از اعیاد بدانند (یعنی همهساله عید بگیرند). از این قبیل مقرّرات بقدری زیاد بود، که کاسّیوس پس از اینکه راجع به افتخارات نرون رأی داد، گفت: اگر بخواهیم خدایان را بهاندازه عنایت اقبالمان