را آسانتر کرده، استشمام میکند، که رود نزدیک است. در همین وقت آمده، به آنتونیوس خبر دادند، که اغتشاش اردو از حرص و طمع چند نفر سرباز بوده و جهتی دیگر نداشته. پس از آن برای استقرار نظم در لشکری، که از اختلال و ترس به چنان حالی افتاده بود، آنتونیوس فرمان داد اردو بزنند (همانجا، بند ۵۲).
روز در رسید و لشکر داشت ترتیب و آرامش خود را از نو مییافت، که ناگاه پسقراول رومی دریافت، که پارتیها با تیر حمله میکنند و فوراً آنتونیوس به سپاهیان سبکاسلحه فرمان جنگ داد. پیادهنظام، چنانکه سابقاً کرده بود، با سپرها خود را پوشید و بدین جهت از تیرهای پارتی زیانی نیافت و آنها نتوانستند نزدیک شوند. سربازانی، که در صفوف اوّل بودند، رود را دیدند و کمکم پیش رفتند. آنتونیوس سوارهنظام را کنار رود جا داد، تا در جلو دشمن بایستد و در ابتداء مجروحین را بآن طرف فرستاد. بعد آنهائی، که در مقابل حملات پارتی بودند، توانستند بینگرانی آب بیاشامند، زیرا پارتیها، همینکه رود را دیدند، زه کمانشان را باز کرده به رومیها گفتند، با آرامش به آن طرف بگذرند و شجاعت آنها را ستودند (ترتیب پارتیها چنین بود، که وقتی میخواستند، داخل مذاکره با دشمن گردند یا متارکه کنند، زه کمانشان را باز میکردند. م.).
پس از آنکه رومیها بیمانع از رود گذشتند، راه خود را دنبال کردند، بیاینکه از پارتیها مطمئن باشند. بالاخره روز ششم برود ارس رسیدند. این رود ارمنستان را از آذربایجان جدا میکند و بنظر رومیها چنین آمد، که از جهت عمق آن و تندی آبش گذشتن از آب مشکل است. در این وقت خبری در سپاه انتشار یافت، که پارتیها در کمینگاههای حولوحوش هستند، تا در حین عبور حمله کنند، ولی این خبر تحقّق نیافت و پس از اینکه رومیها با امنیّت خاطر از رود عبور کرده داخل ارمنستان شدند، مثل اینکه پس از دریانوردی به خاک رسیده باشند، آن را پرستیدند (یعنی به خاک افتاده آن را بوسیدند) و از فرط شادی گریسته یکدیگر را به آغوش کشیدند. بعد، چون از مملکتی غنی و حاصلخیز میگذشتند و از قحطی