پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۴۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

(صفحات ۹۱۱-۹۲۲ این تألیف) رقابت کرده باشد (آنتونیوس، بند ۳۸) باری آنتونیوس در تهیّه سفر جنگی به ایران گردید و با آرتاواسد [۱]پادشاه ارمنستان داخل مذاکره شد، که او هم در این جنگ شرکت جوید. پادشاه مزبور، چون در این وقت از روم بیشتر می‌ترسید، این تکلیف آنتونیوس را پذیرفت. وقتی که این خبر به فرهاد رسید، سخت نگران شد و کس نزد مونه‌زس فرستاده او را استمالت کرد و وعده داد، که اگر او به ایران برگردد، گذشته‌ها را فراموش و نیکی‌های زیاد درباره او خواهد کرد. پس از آن مونه‌زس به آنتونیوس گفت، که اگر من بطور مسالمت‌آمیز برگردم، شاید بتوانم بیش از آن بشما خدمت کنم، که با اسلحه مقدور بود. این حرف آنتونیوس را خوش نیامد و مورد اعتماد او نگشت، ولی احتیاط را در این دید، که بروی خود نیاورد و گفت، که شاید بتوانیم بی‌جنگ روابطمان را با پارت بطور صحیح مرتّب داریم. بعد وقتی که مونه‌زس بطرف ایران حرکت می‌کرد، آنتونیوس سفرای خود را به دربار ایران فرستاد و به آنها گفت چیزی از دولت پارت نخواهید، مگر اینکه بیرقهای رومی را، که پارتیها در جنگ حرّان گرفته‌اند و نیز اسرائی را، که هنوز زنده‌اند، پس بدهند (دیوکاسّیوس، کتاب ۴۹، بند ۲۴).

این چیزها همه ظواهر کار بود و باطناً آنتونیوس تدارکات جنگی را با دولت پارت می‌دید. یکی از جهات آن را چنین تعبیر می‌کنند، که آنتونیوس نسبت به پیشرفت‌های سردارانش، مانند باسّوس و نیز ون‌تی‌دیوس، که جشن فتحش را در روم گرفته بود، رشک می‌برد و می‌خواست فتوحاتی بنام او اختصاص داشته باشد و نام او برتر از نام زیردستانش قرار گیرد[ پلوتارک گوید: مردم می‌گفتند، که قیصر (یعنی اکتاویوس) و آنتونیوس، وقتی که به‌وسیله سردارانشان جنگ می‌کنند، خوشبخت‌تر از مواردی هستند، که خودشان رأسا به جنگ می‌روند (کتاب آنتونیوس، بند ۳۵) ].

آنتونیوس در شروع کردن این جنگ دو مقصود داشت: یکی اینکه از جهت

________________________________________

  1. Artavasde ، باید ارته‌باذ باشد.