پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۳۰۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

که گروهی از ارواح تمام رفتار و کردار انسان را اداره می‌کنند. بعد از انتشار مذهب جدید، آدابی روحانیّون این مذهب به مغولستان داخل کردند، که بکلّی موافق طبیعت و معتقدات مغول بود، یعنی از یک طرف با تنبلی و کاهلی موافقت می‌کرد و از طرف دیگر به او می‌آموخت، که با چه اورده و طلسم‌ها و غیره ارواح بد را از خود دور کند. در هیچ جای دنیا بقدر مغولستان عدّه کاهنین زیاد نیست مغول از دو پسر خود حتماً یکی را بطبقه کاهنین داخل می‌کند و در شمال مغولستان عدّه کاهنان به پنج هشت یک تمام ذکور اهالی می‌رسد.

شغل عمده مغول حشم داری است. دارائی او را عدّه حشم معلوم می‌دارد.

حشم عبارت است: از اسب و شتر و گوسفند و بز و سایر حیوانات اهلی. اسب‌ها کوچک و زشت‌اند، ولی از حیث بردباری کمتر نظیر دارند.

مغول به صنعت تمایلی ندارد و بیشتر مال‌التّجاره صنعتی را از چین و همسایگان دیگر می‌خرد. تا چندی پیش تجارت با معاوضه جنس بجنس بعمل می‌آمد. خلاصه آنکه اهالی مغولستان جز چینی‌ها مردمانی هستند، که بیشتر به چادرنشینی متمایل و در درجۀ پست تمدّن واقع‌اند. چینی‌ها بعکس حضری‌اند.

تاریخ

ابتدای تاریخ مغولستان خیلی تاریک و یگانه منبع آن روایات چینی است. این روایات راجع به طوایفی مختلف، که تاریخشان با تاریخ چین ارتباطی دارد، اطّلاعاتی می‌دهد. جای تردید نیست، که زندگانی سیاسی فقط در قسمت شمال غربی مغولستان نشو و نما کرده و نیز در کنارهای شرقی و جنوبی آن، اما گوبی یا وسط مغولستان همیشه کویری بوده و دیگر این مطلب روشن است، که در جاهای مذکور دسته‌هائی از مغول‌ها ۲۵ قرن قبل از میلاد به زندگانی چادرنشینی و صحراگردی می‌پرداخته‌اند، پیشه و کار آنها حشم داری بوده و طوایف، بخصوص آنهائی که در شمال و شرق می‌زیستند، از حیث قومیّت باهم تفاوتهائی داشته‌اند.

اگرچه چینیها همه این طوایف را بی‌دی، یعنی وحشیهای شمالی، می‌نامیدند، ولی