پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۱۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در تحت نظارت ولات واقع شوند، ولی بعد مجبور شدند، که بترتیب کوروش بزرگ، یعنی بترتیبی، که نزدیک بملوک بملوک‌الطوایفی باشد، برگردند و برای جاهائی، که پادشاه دست‌نشانده دارد، ولاتی معیّن نکنند (باسم دست‌نشانده اکتفا ورزند) این وضع از رفتار آن تیوخوس سوّم به خوبی دیده می‌شود. او با پادشاهان سوفن (ارمنستان کوچک) ، باختر و غیره با مذاکره کنار می‌آید و حتّی با بعض آنها وصلت می‌کند و باین قانع است، که این پادشاهان او را بزرگتر خود بدانند. جهت چیست؟ چرا مرکزیّت داریوش اوّل، که در دولت هخامنشی برقرار بود، در این زمان باین ترتیب تبدیل یافت؟

جهت همان است، که بالاتر گفتیم. دولت سلوکی پایه ملّی ندارد، دولت سلوکی در آسیا بیگانه است و سلوکیها حسّ می‌کنند، که نمی‌توانند آسیا را طور دیگر نگاه دارند. از این جهت است، که پادشاهان سلوکی به شهرهای یونانی و مخصوصا به شهرهای یونانی آسیای صغیر اهمیّت می‌دهند و آنها را پشتیبان خودشان، یا بهتر گفته باشیم، از خودشان میدانند و بعلاوه سعی وافی دارند، که در داخله مملکتشان مهاجرنشین یونانی بنشانند و شهرهای یونانی را زیاد کنند.

شهرهای یونانی در سواحل دریای اژه یا بحر الجزائر از نظر دیگر هم مهم بود. راههای تجارتی آسیا از هند باین سواحل نیز منتهی می‌شد و دولت سلوکی، وقتی که هنوز آسیای صغیر را داشت، باین راه‌ها اهمیّت می‌داد، ولی جهت عمده اهمیّت شهرهای یونانی همان است، که گفته شد و این نظر نه فقط با دولت سلوکی صدق می‌کند، بلکه دولت بطالسه هم همین حال را دارد و در مصر بیگانه است.

بنابراین آن دولت هم سعی دارد، که در خارج مصر با داشتن جزایر یونانی و قبرس و شهرهای یونانی آسیای صغیر و بالاخره با جلب یونان اروپائی بطرف خود تکیه گاهی بیابد و مهاجرین یونانی را از هر طرف بمصر خوانده شهرهائی برای آنها بسازد. معلوم است، که یونانیان از این وضع دولت سلوکی و بطالسه و احتیاجی، که حسّ می‌کنند، اینها به آنها دارند، استفاده می‌کنند و نمی‌گذارند بحقوق آنها