میتوان گفت، که در فنّ مملکتداری مشی او برخلاف سیاست اسکندر بود.
اسکندر، چنانکه گذشت، پس از اینکه مشرق را تسخیر کرد، فهمید، که مقدونیّه و یونان کوچکاند برای اینکه مشرق را نگاه دارند. این بود، که خواست بهوسیله اختلاط و امتزاج اهالی مشرق را به مغربیها نزدیک کند و آنها را مساوی یکدیگر بداند، ولی سلکوس و سلوکیها رفتارشان چنین نبود. بین مردمان شرقی و مقدونیها فرق میگذاشتند: اینها آقا بودند و شرقیها تبعه یا بنده. یکی از جهات اینکه دولت سلوکی کم پائید، همین نکته بود، چنانکه در جای خود مشروحاً بیاید.
پایتخت او در ابتداء سلوکیّه بود (در کنار راست دجله) ، که در قرون بعد با تیسفون اشکانی و ساسانی یک شهر شد، ولی بعد سلکوس انطاکیّه را در کنار رود ارنتس، در نزدیکی دریای مغرب، پایتخت کرد. سلکوس برای اینکه در ممالک او شورشهای پیدرپی روی ندهد و بتواند آنها را اداره کند، مستملکاتش را به ۷۲ بخش تقسیم و برای هر کدام یک نفر والی (ساتراپ ۱) معیّن کرد، بنابراین ایالتهای او کوچکتر از ایالات هخامنشی و اسکندر بودند، ولی باید در نظر داشت، که ایالات آسیای علیا، یعنی ایران شمال شرقی و شرقی، بیشتر بحال سابق باقی ماندند.
بزرگترین ایالت دولت سلوکی را در مغرب (سلوکیدا) مینامیدند و آن عبارت بود، از قسمت جنوب شرقی کیلیکیّه و جنوب کمّاژن و سوریّه علیا. این قسمت چهار شهر بزرگ داشت: انطاکیّه، سلوکیّه پیهری [۱]، آپامآ، لاادیسه (کمّاژن بین کیلیکیّه و کاپادوکیّه و بین النّهرین واقع بود. سایر صفحات مذکور را در کتاب دوّم این تألیف کراراً شناساندهایم).
از شهرهای دیگر دولت سلوکی و نیز از تشکیلات و ترتیبات آن عجالة میگذریم، زیرا در این باب پائینتر صحبت خواهد بود.
بالاخره راجع به سلکوس باید گفت، که او اهمیّت زیاد بحفظ روابط
________________________________________
- ↑ Seleucie de Pierie (این سلوکیّه در سوریّه واقع و غیر از سلوکیّه دجله بود).