محلها افزوده بطرف مغرب رفت (دمتریوس صاحب کیلیکیّه و این شهرها و شهرهائی در یونان بود و بهمین جهت او را پولیارسیتس ۱یعنی گیرنده شهرها میخواندند. م.). پس از آن دیری نگذشت، که دمتریوس بر تخت مقدونیّه نشست، توضیح آنکه کاسّاندر مرد و فیلیپ پسر او نیز درگذشت و در مقدونیّه دو پسر دیگر کاسّاندر بر تخت نشستند (۲۹۷ ق. م). یکی از آنها، که آنتیپاتر نام داشت، پس از چندی موافق اخلاق وحشیانه مقدونیها مادر خود را کشت و دمتریوس از موقع استفاده کرده، تاجوتخت مقدونی را از او گرفت و او را بقول دیودور نابود ساخت (۲۹۳ ق. م). بعد او به فاصله کمی بتدارک یک سفر جنگی به آسیای صغیر پرداخت و این اقدام باعث وحشت لیزیماک و بطلمیوس گردید. در نتیجه پادشاه مصر با پیرّوس پادشاه اپیر در مذاکره شد، که او با لیزیماک به مقدونیّه حمله برد و سلکوس کیلیکیّه را تصرّف کند. مقدونیها چون پیرّوس را قوی دیدند و نیز صفات او را صفات اسکندر پنداشتند، گفتند، که او از همه به اسکندر شبیهتر است و باید چنین شخصی پادشاه مقدونیّه باشد، بنابراین دمتریوس را رها کرده بطرف پیرّوس رفتند و دمتریوس مدّتی در کنار ماند، ولی مأیوس نگردید و پس از چندی لشکری جمع کرده به آسیای صغیر درآمد و شهر سارد را گرفت. آگاتوکل [۱]پسر لیزیماک قصد او را کرد، ولی بهرهمندی نیافت.
بعد چون قشون دمتریوس دوچار قحطی آذوقه و علوفه گردید، از راهی که اسکندر بداخله آسیای صغیر رفته بود، حرکت کرد، تا تارسوس [۲]پیشرفت و در اینجا با داماد خود سلکوس داخل مذاکره شد. در ابتداء سلکوس میخواست با او همراهی کند، ولی پاتروکل پسر لیزیماک رأی او را زد، زیرا به او گفت، نباید به چنین شخصی جاهطلب و ناراحت اجازه دهی، در حدود مملکت تو اقامت گزیند. سلکوس را این حرف مؤثّر افتاد و در نتیجه سپاهی برداشته، بقصد دمتریوس به کیلیکیّه رفت. دمتریوس با کمال رشادت باستقبال او شتافت و چند بار
________________________________________