مقرّ حکمرانی از این جهت بود، که نفوذ تمدّن یونانی در شهری بزرگ، مانند بابل با ابّهت تاریخی آن، پیشرفت نداشت و سلکوس خواست محلّی را، که گمنام بود، برای نشر تمدّن یونانی پایتخت ممالک خود قرار دهد.
برای حفظ ارتباط وقایع، این مطالب را اجمالاً در اینجا ذکر کردیم، تا در جای خود، یعنی وقتی که از دولت سلوکی صحبت خواهد بود، مشروحاً بآن رجوع کنیم.
فصل ششم-اتحاد ثانوی جانشینان بر ضد انتیگون
مقدّمه
بالاتر گفته شد، که در سنه ۳۱۱ ق. م متّحدین اتحاد اوّل، چون از عهدۀ آنتیگون برنیامدند، به شرایطی، که ذکر شد، با او صلح کردند، ولی با این صلح آرامشی در دولت سابق اسکندر حاصل نشد، زیرا جاهطلبی هریک از سرداران نامی اسکندر، مانند کاسّاندر و لیزیماک و بطلمیوس و نیز سلکوس، که در صلح مزبور کنار مانده بود، مانع شد از اینکه هرکدام از آنها به آنچه دارند، قناعت ورزند. از طرف دیگر آنتیگون، که جنگهای متّحدین با او رویهمرفته به برتری او خاتمه یافته بود، برای سرداران دیگر خطرناک بنظر میآمد. بنابراین باز پس از چندی کشمکشها شروع گردید.
وقایع جنگ
بطلمیوس در یونان موفق نگشت و میدان را به آنتیگون واگذارد.
از طرف دیگر آنتیگون، چون سلکوس را قوی دید، با او کنار آمده توجّه خود را بطرف مغرب معطوف داشت و در ۳۰۸-۳۰۷ ق. م دمتریوس را با ۲۵۰ کشتی و پنجهزار تالان از افس بیونان فرستاد. او، پس از اینکه داخل پیره بندر آتن شد، آزادی و استقلال آتن را اعلام کرده اظهار داشت، که برای آزادی یونان آمده و باید مقدونیها را به آن طرف ترموپیل عقب بنشاند.
شعف و شادی آتنیها را حدّی نبود و آنتیگون و پسر او دمتریوس را، چنانکه