پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۰۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

به مقدونیّه برگشت (دیودور، کتاب ۱۸ بند ۳۹-۴۰).

روایت آرّیان

روایت آرّیان در زمینه نوشته‌های دیودور است و باید از اینجا استنباط کرد، که هر دو از یک منبع استفاده کرده‌اند، ولی اختلافی هم هست. او گوید (جانشینان اسکندر، بند ۳۴): که شوش بسهم آنتی‌ژن افتاد، بابل به سلکوس رسید و لیکیّه و پام‌فیلیّه، و لیکااونیّه با فریگیّۀ علیا به آنتی‌گون. دیودور و آرّیان گویند، که هلّس‌پونت به آرّیده رسید. ظنّ غالب این است، که از راه التباس آرّیده-فیلیپ برادر اسکندر را با شخصی (آرّیده اس ۱نام) مخلوط کرده‌اند.

تقسیم ثانوی ایالات، که در این زمان روی داد (۳۱۹ ق. م) به منزله تقسیم دولت اسکندر بود، و والی هر ایالتی در واقع خود را پادشاه آن ایالت، یا صحیح‌تر گفته باشیم، آن مملکت می‌دانست.

جنگ آنتی‌گون با اومن

آنتی‌گون، پس از اینکه فرمانده کل لشکر پادشاهی شد، مأمور گردید اومن را به اطاعت درآورد. اومن در این وقت در کاپادوکیّه، با یکی از سرداران خود پردیکّاس نام، که بر او یاغی شده بود، جنگ می‌کرد. در نتیجۀ این جنگ پردیکّاس کشته شد و اومن سپاهیان او را بطرف خود جلب و در قشونش داخل کرده قوی گشت. با وجود این آنتی‌گون از جنگ با او منصرف نگردیده، در نهان با یکی از سرداران اومن، که آپ‌پولونید نام داشت، داخل مذاکره شد و باهم قرار دادند، که او در حین کارزار فرار کند. بعد جنگی روی داد و چون آپ‌پولونید در بحبوحه کارزار فرار کرده، نزد آنتی‌گون رفت، شکستی بزرگ به قشون اومن وارد آمد و هشت هزار نفر تلف شد (قابل ذکر است که آنتی‌گون در این جنگ سی فیل جنگی بکار برده بود). در این احوال اومن تصمیم گرفت، به ارمنستان رفته مأمنی برای خود بیابد، ولی چون دشمن در تعقیب او بود و سپاهیانش فرار کرده نزد آنتی‌گون

________________________________________