شکیل و دارای سیمای خوش (اگرچه قدّش کوتاه بود) هوشمند و غالباً هشیار، دلیر و شجاع، مرد تصمیم در مواقع خطرناک، صاحب عزمی قوی و طاقتی خللناپذیر، جویای نام و جاهطلب بحدّ افراط، بلندپرواز تا سرحدّ جنون، میگسار و شهوتپرست، جوانمرد و با فتوّت بخصوص درباره کسانی که با حسّ جاهطلبی و بلندپروازی او موافقت میکردند، مملوّ از غضب و بیرحم نسبت به اشخاصی که میخواستند او را در حدّ اعتدال بینند یا از ملق دوری جویند، خودپسند و خودستای، تندخو و حسود، شقی و سفّاک، وقتی که منافعش این صفات را اقتضا میکرد، بیباک در خونریزی و خراب کردن و قتلعام از زن و مرد-پیر و برنا و بزرگ و کوچک، براندازندۀ شهرهای زیاد از بیخ و بن، بردهکن و بردهفروش مردمی بسیار (برای تأیید صفاتی، که ذکر شد، بامثال متوسل نمیشویم، زیرا کارهای اسکندر را مشروحاً نوشتهایم و آنهم نه موافق یکی دو روایت، بل برطبق کتب مورّخینی، که در عهد قدیم کارهای اسکندر را نوشتهاند و اسم و کتبشان معروف دنیای متمدّن است.
بنابراین خواننده میتواند مصادیقی زیاد برای هرکدام از صفاتی، که ذکر شد در این تألیف بیابد).
کارهای او
اسکندر به مقدونیّه توسعه داد، یونان را مطیع گردانید و ممالک ایران هخامنشی را به استثنای قفقازیّه، قسمت شمال شرقی، آسیای صغیر و حبشه (مجاور مصر) بتصرّف آورد (فقط راجع بهند درست معلوم نیست، که حدود دولت هخامنشی تا کجا بوده). بعد میخواست بعربستان برود، که اجل امانش نداد. این است خلاصه کارهای او. این کارها بچه شکل و بچه قیمت انجام شد؟با برافکندن تب از بیخ و بن، برده کردن اهالی غیر یونانی میلت، خراب کردن هالیکارناس، برانداختن صور، یعنی واسطه مهمّ تجارت شرق و غرب، هدم غزه، آتش زدن تختجمشید و قصور آن، نابود ساختن مساکن برانخیدها، برانداختن شهر کوروش در کنار سیحون، خراب کردن شهر مماسنها، کشتار در اهالی سغد بعد از مراجعت از آن طرف سیحون، نابود ساختن شهر آسّکینیان، برافکندن شهر سنگاله از بیخ و بن و رفتار وحشیانه با مرضای آن،