پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۹۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

زهر ریخته بود. اشخاصی به ارسطو نسبت می‌دادند، که او آنتی‌پاتر را برای این کار حاضر کرد و خودش زهر را به او داد. نیز می‌گفتند، که این خبر را از آگنوته‌موس [۱]دارند و او می‌گفته، که این خبر را غالباً از شاه (آنتی‌گون) شنیده. آنها می‌گویند:

زهر آب سرد منجمدیست، که قطره‌قطره از کوه‌پاره‌ای در زمین نوناکریس [۲]می‌چکد و، چون شبنمی، آن را در سم خر جمع می‌کنند. در ظرفی دیگر نمی‌شود آن را حفظ کرد زیرا از شدّت سرما، تلخی و زنندگی ظرف را می‌شکند، ولی بیشتر مورّخین این حرف را افسانه میدانند و اقوی دلیلی، که می‌آورند این است: پس از مرگ اسکندر بواسطه بینونت و خلافی، که در میان سرداران اسکندر بود، چند روز نعش او بی‌مراقبت ماند. با وجود این و با اینکه از شدّت گرما هوا حبس بود، بدن او کاملاً سالم می‌نمود و اثری از زهر دیده نمی‌شد.

پلوتارک کتاب خود را راجع به اسکندر چنین ختم کرده (بند ۱۰۰): «وقتی که اسکندر می‌مرد، رکسانه آبستن بود و از این جهت مورد احترام مقدونیها واقع شد، ولی چون او رشگ به استاتیرا (دختر داریوش) می‌برد، او را فریب داد، باین معنی، که یک نامه جعلی از طرف اسکندر به او نوشته احضارش کرد و، همین‌که او آمد، امر کرد وی و خواهرش را کشته جسد آنها را در چاهی انداختند و بعد چاه را بامر او پر کردند. در این کار پردیکّاس محرم و شریک جنایت او گشت.

این همان شخص است، که پس از مرگ اسکندر از تمام سردارانش متنفّذتر بود، زیرا او آریده [۳]جوان را همراه خود داشت و نشان می‌داد، که از طرف او حکومت می‌کند. آریده پسر فیلیپ بود از مادری، که فی‌لین‌نا [۴]نام داشت، و او را زنی بدعمل و از خانواده پست می‌دانستند، ولی این پسر فیلیپ بواسطه مرضی، که نه از حادثه‌ای روی داده بود و نه از نقص بدن، ضعیف العقل بود. چون در صباوت دیده می‌شد، که دارای خلقی است خوش و عقلی عالی، المپیاس یک آشامیدنی به او خوراند، که مزاج او را تغییر داده عقلش را مختل ساخت» .


________________________________________

  1. Agnothemus.
  2. Nonacris.
  3. Aridee.
  4. Philinna.