گذاشته با قسمتی از ذخایر خویش به آتن رفت. در این وقت آنتیپاتر و المپیاس از آتنیها خواستند، که او را پس دهند و، با وجود اینکه او پول زیادی برای جلب آتنیها خرج کرد، بالاخره مجبور گردید گریخته خود را به تنار برساند. بعد، از اینجا به کرت[۱] رفته در آنجا بدست یکی از دوستانش، که تمبرون نام داشت کشته شد. آتنیها راجع به پولهائی که او در آتن خرج کرده بود، تحقیقاتی کردند و در نتیجه دموستن و بعض ناطقین دیگر محکوم گشتند، به اینکه رشوه گرفتهاند.
زواج مقدونیها با زنان پارسی
زمانی که اسکندر در شوش بود، بقول آرّیان (کتاب ۷، فصل ۲، بند ۲): برسین[۲] دختر داریوش را گرفت (بعض مورّخین، چنانکه بیاید، اسم این شاهزاده خانم را ستاتیرا ۳نوشتهاند. م.) و برای هفستیون، سردار محبوب خود، دختر بزرگتر داریوش را، که دریپهتیس[۳] نام داشت، تزویج کرد. بعد او، چنانکه آریستوبول گوید، پروشات[۴] کوچکترین دختر اخس (اردشیر سوّم) را بحباله نکاح درآورد. بنابراین اسکندر سه زن ایرانی داشت، زیرا چنانکه در جای خود ذکر شد، رکسانه دختر اکسیارتس را قبل از سفر جنگی بهند گرفته بود (شاید همین دختر را در داستانهای ما روشنک نامیده و دختر دارا دانستهاند). آرّیان گوید (همانجا): هم در این اوان سرداران اسکندر زنان ایرانی گرفتند: کراتروس، دختر اکسیارت برادر داریوش را، که آماسترین[۵] نام داشت ازدواج کرد (اسم برادر داریوش اکزاثر بوده و تصوّر میرود، که تصحیف کردهاند. آماسترین هم باید آماستریس باشد. م.). پردیکّاس دختر آتروپات والی ماد را گرفت و بطلمیوس سوماتوفیلاکس، ارتهکاما[۶] دختر ارتهباذ را.
آرتونیس[۷]، دختر دیگر او را، به اومنس[۸] منشی اسکندر دادند، نهآرخ دختر منتور[۹] را از زن او برسین نام بحباله نکاح درآورد و سلکوس دختر سپیتامن سردار باختری را.
سرداران و صاحبمنصبان دیگر مقدونی هشتاد نفر زن پارسی و مادی از خانوادههای