با مردم اکسیدراک متّحد شوند، ولی اسکندر به آنها مجال نداد. بعد آرّیان از موضوع خارج شده گوید: «چنین است نیز آن عقیدۀ کذب، که موافق آن جنگ آخری داریوش را با اسکندر در اربیل میدانند، و حال آنکه بگفته بطلمیوس و آریستوبول در نزدیکی گوگمل و رود بوملوس[۱] (زهاب) روی داد و، چون گوگمل قصبۀ حقیری بشمار میرفت و نام آن معروف و خوشآهنگ نبود، نام صدادار اربیل را ترجیح دادند. اگر بخواهیم این نوع بیرعایتی را مجاز بدانیم، پس باید جدال دریائی سالامین را به برزخ کرنت[۲] و جدال بحری آرتمیز را به اژین[۳] یا به سونیوم[۴] نقل کنیم». پس از این چند جمله آرّیان بموضوع برگشته، چنانکه گوید: مورّخین متّفقند، که پهسست اوّل کسی بود، که اسکندر را با سپر خود پوشید. راجع به آبرهآس و لئونّاتوس روایات مختلف است. برخی گفتهاند، که اسکندر از ضربتی، که بسر او وارد آمد، افتاد و چون بعد برخاست، تیری به سینهاش فرونشست. اما بطلمیوس فقط قضیّه تیر را ذکر کرده. مهمترین اشتباه تاریخی در اینجا است، که بعضی نوشتهاند: بطلمیوس از جمله اشخاصی بود، که با اسکندر به بالای سنگر برآمد، با سپرش او را پوشید و حتّی پس از این واقعه لقب سوتر[۵] یافت، و حال آنکه خود بطلمیوس گوید، که چون در جای دیگر به جنگ با هندیها مشغول بود، در اینجا حضور نداشت.
بعد مورّخ مذکور گوید: از اینکه از موضوع خارج شدم، طلب عفو میکنم.
میخواستم کسانی، که بعد از ما تاریخ خواهند نوشت، در انتخاب وقایع و شرح آن بیشتر احتیاط کنند.
شایعۀ مرگ اسکندر
در این احوال، که اسکندر مشغول معالجه و بستن زخم خود بود، در اردویش خبر مرگ او شیوع یافت. حزن و اندوه مقدونیها عمومی بود، چنانکه ضجّه و ناله همه بلند شد و پس از آن این خبر باعث نگرانیها و بهت گردید. میگفتند: «کدامیک از آن همه سرداران، که