کتب متقدّمین و متأخّرین دیده نمیشود، که جهتی برای بودن روغن در آب جیحون یا در حوالی آن بوده باشد). بعد پلوتارک گوید (همانجا، بند ۷۸): واقعا هم اسکندر در جدالها دوچار مخاطراتی عظیم گردید و زخمهای زیاد برداشت و بزرگترین قسمت قشون او از قحطی چیزهای ضروری و از بدی آبوهوا تلف شد (این گفتۀ پلوتارک نظری را، که دو سطر بالاتر ذکر شد تأیید میکند).
عبور از نیکه[۱]
اسکندر طی مسافت کرده از نیکه گذشت (نیکه یا نیکایا را با کابل منطبق داشتهاند) و پس از اینکه قربانی برای پالاّس (ربة النوع جنگ و عقل) کرد، رسولی فرستاد، که تاکسیل و سایر رؤساء این صفحات را دعوت کند، نزد اسکندر آیند. آنها اطاعت کرده با هدایای گرانبها آمدند و گفتند، که ۲۵ فیل برای او خواهند فرستاد. اسکندر قسمتی را از قشون خود، که از پیاده و سوارهنظام و سپاهیان اجیر مرکّب بود به هفستیون و پردیکّاس داده آنها را مأمور کرد، در صفحه پهسلاتید[۲] (پهکلااتیس) تا رود سند پیش رفته مردم را مطیع کنند و بعد روی رود مزبور پلی برای عبور قشون اسکندر بسازند.
تاکسیل و سایر آناکتها (یعنی رؤساء) با سرداران مزبور حرکت کردند و حکم اسکندر مجری گشت. در این احوال آستس[۳] رئیس ساخلو پهسلاتید یاغی شده در شهری مواقع محکم گرفت و هفستیون او را محاصره و پس از سی روز این شهر را مطیع کرد. آستس در اینجا کشته شد و بجای او سانژه[۴]، که از آستس برگشته مورد اعتماد اسکندر شده بود، بجای مقتول معیّن گردید (آرّیان، کتاب ۴، فصل ۸، بند ۲). باید در نظر داشت، که هفستیون، وقتی که به صفحۀ پهکلااتیس حمله برده، از دره خیبر گذشته.
جنگ با آسپیان[۵]
بعد اسکندر به جنگ مردم آسپیان و تیریان[۶] و آراساک[۷] عازم شد و با این مقصود کنار رود خوئس[۸] را گرفته بالا رفت، تا به بلندیهائی که شیب تند داشت، رسید و با زحمت از رود گذشت، بعد چون شنید، که