پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۸۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شده بود، با تیر از پای درآورد. راجع باین روایت پلوتارک، یعنی آتش زدن اموال سربازان مقدونی، باید بخاطر آورد، که کنت‌کورث هم از آن ذکری کرده، ولی در موقعی که اسکندر در حوالی دامغان بود.

بعد پلوتارک گوید (اسکندر، بند ۷۷): در این وقت میشی بره‌ای زائید، که بر سر کلاهی داشت مانند تیار پارسی، از همان رنگ، و در دو طرف این تیار علامت عضو تناسلی زن و مرد دیده می‌شد. اسکندر از این معجزه متوحّش گشت و خواست کاهنان بابلی، که در اردویش بودند، او را تزکیه کنند (قدما در این موارد کفّاره می‌دادند و تزکیه یا راندن ارواح بد، نوعی از کفّاره بود. کاهنان بابلی از این حیث معروف بودند و خود این عقاید هم از بابل به جاهای دیگر سرایت می‌کرد. م.).

اسکندر در این موقع به دوستان خود گفت، که تزکیه در نفع آنها است، زیرا می‌ترسید، که پس از مرگش دولت او بدست شخصی گمنام و بی‌حمیّت افتد، بعد بزودی آیتی وقوع یافت، که باعث امیدواری او گردید، توضیح آنکه یک نفر مقدونی، که پروکسنوس[۱] نام داشت و ناظر باروبنۀ اسکندر بود، وقتی که چاهی در ساحل جیحون می‌کند، به چشمه‌ای رسید، که آب آن مانند روغن بود و همان بو و طعم را داشت، و حال آنکه در این مملکت زیتون نمی‌روید، اگرچه گویند آب جیحون روغن دارد و بدن اشخاص را، که در آن آب‌تنی می‌کنند، چرب می‌سازد.

اسکندر باین قضیّه اهمیّت داد، زیرا در نامۀ خود به آنتی‌پاتر نوشت:

«این کشف علامت آشکاری است از عنایات خدایان نسبت بمن» غیب‌گوها گفتند، که کشف مزبور دلالت می‌کند بر اینکه سفر جنگی پرافتخاری در پیش است، ولی این سفر سخت است، زیرا خدایان روغن را برای رفع خستگیها به سربازان مقدونی داده‌اند (راجع باین قضیّه معلوم است، که چون سفر هند و گذشتن از جاهای صعب العبور بسیار سخت و مشکل بوده، اسکندر برای تشویق سرداران و سربازان خود امر کرده قدری روغن در چاه بریزند، تا بعد آن را به فال نیک گیرند، زیرا از


  1. Proxenus.