پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آریانی بوده‌اند، به خداهای هندی قسم یاد کرده‌اند[۱]. چون تاریخ نوشته شدن (ودا) کتاب مقدّس هندیها از قرن چهاردهم بالا نمی‌رود و از قرن هشتم پائین‌تر نمی‌آید، پس تاریخ جدائی آنها بین این دو قرن، یعنی قرن هشتم و چهاردهم باید باشد. اما اینکه مذهب آریانهای ایرانی چه بوده، از مطالعات محققین در مذهب هندیها و مقایسۀ نتیجۀ آن با نتیجۀ مطالعات در آوستا (کتاب مقدس زرتشتیها) این عقیده حاصل می‌شود:

آنها معتقد بودند بیک عده از وجودهای خیّر و خوب، که گنجها و ذخائر طبیعت را بانسان می‌رسانیدند. در میان این ذخائر مهم‌تر از هر چیز روشنائی و باران بود و نیز اعتقاد داشتند به وجودهای بد و تیره، که با موجودات خوب در جنگ بوده نمی‌خواستند انسان سعادتمند باشد. شب، زمستان، خشک‌سالی، قحطی، امراض، مرگ و سائر بلیّات را از وجودهای بد می‌دانستند. معلوم است، که وجودهای اوّلی را می‌پرستیدند، حمد و ثنای انها را می‌گفتند یا می‌خواندند و برای آنها نیاز می‌دادند، و حال آنکه ارواح بد را دشمن می‌داشتند و برای محفوظ ماندن از شرّ آنها به اورادی متوسّل می‌شدند، که بعدها باعث ترقی سحر و جادوگری شد و زرتشت بر ضدّ این خرافات قیام کرد. بعض محققین به این عقیده‌اند، که پرستش و رثرغنا (ربّ النوع رعد) و میثر (ربّ النوع آفتاب) در این زمان در مذهب آریانهای ایرانی داخل بود[۲]. آفتاب را چشم آسمان می‌دانستند و رعد را پسر آن. به‌عبارت‌دیگر باید گفت، که آریانهای ایرانی، مانند آریانهای هندی، عناصر را می‌پرستیدند، ولی بعد بتدریج ترقی کرده به درجۀ پرستش خدای یگانه رسیدند. کی نتیجۀ این ترقّی و تکامل حاصل شد؟ معلوم نیست ولی، چنانکه در جای خود بیاید، آریانهای ایرانی زودتر از آریانهای هندی ترقّی کرده بتوحید رسیده‌اند. آریانهای ایرانی، وقتی که به ایران آمدند، از حیث تمدّن پست‌تر از همسایه‌های خود، یعنی بابل و آسور بودند و چیزهای زیاد از آنها اقتباس کردند، ولی در اخلاق بر آنها برتری داشتند، چه معتقدات مذهبی آنها سعی و عمل، یعنی کوشش و کار کردن را با راستی و درستی تشویق



  1. ایندر، وارون، ناساتی‌یا، میثرا.
  2. ورثرغنا بعدها (وره‌ران) و بعد بهرام شد، میثر هم (میتر) و بعد مهر گردید.