پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۷۰۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

پس باید خدا قاضی محاکمه من گردد. مرا در زنجیر نگاه دارید، تا آمّون عقیده خود را راجع باین کنگاش اسرارآمیز اظهار بدارد، زیرا خدائی، که پادشاه ما را پسر خود دانست، بی‌شک درباره اشخاصی که کنگاشی بر ضدّ او داشته‌اند، خاموش نخواهد ماند. اگر شما زجر و شکنجه را وسیله مطمئن‌تری از جواب کاهن (هاتف) می‌دانید، من برای چنین امتحانی حاضرم، تا حقیقت را آشکار سازم.

عادتا در جنایاتی که مجازات آن اعدام است، مقصّرین اقربای خود را در پیش شما حاضر می‌کنند. من به تازگی دو برادر را فاقد شده‌ام، اما پدرم را نمی‌توانم به اینجا آرم، از او کمک بطلبم، چه خود او را در این قضیه وحشتناک داخل کرده‌اند. برای شخصی، که پدر آن‌قدر اولاد بوده و حالا تکیه بر یگانه پسر خود داده، قطع آخرین امیدش چیزی نیست نسبت به اینکه من باید او را از دنبال خود بدرون آتش بکشم. ای پدری که محبوب‌ترین پدران هستی، من سبب قتل تو خواهم شد، این منم که حیات را از تو سلب می‌کنم، منم که پیری تو را خاموش می‌سازم.

من نمی‌دانم، که کدام‌یک از دو چیز دلخراش‌تر است: جوانی من یا پیری تو؟مرا در بحبوحه جوانی خواهند کشت و تو از دست جلاّد حیاتی را فاقد خواهی شد، که طبیعت مواظب بود، آن را از تو بازستاند، آنهم در صورتی که می‌خواست لحظه‌هائی چند مکث کند. وقتی که پارمن‌ین به اسکندر نوشت، از طبیبش فیلیپ برحذر باشد (در زمانی که اسکندر در کیلیکیّه ناخوش بود) آیا او وقعی باین آگاهی نهاد، یا اعتباری به نامۀ او داد؟هر دفعه که من خبری دادم، آیا جز این بود، که به خوش‌باوری من خندیدند؟خوب، اگر خبردهنده را ملال‌آور میدانند و از خاموشی ظنین می‌شوند، پس چه باید کرد؟» در این موقع یکی از حضّار بصدای بلند گفت: «بر ضدّ ولی‌نعمت نباید کنگاش کرد» فیلوتاس جواب داد «هرکس، که تو باشی، تو حرف راست زدی. اگر من کنگاش کرده‌ام، مستحقّ مجازاتم.

بنطق خود خاتمه می‌دهم، زیرا بنظرم آخرین کلمات من بگوش شما سنگین آمده» پس از آن فیلوتاس را مستحفظین او بردند.