پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۶۷۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

باب اول-سلطنت اسکندر

فصل اول-تسخیر ممالک شرقی ایران

مبحث اول-اسکندر در پارت، گرگان و هرات

تذکّر

فوت داریوش سوّم به دورۀ اوّل پارسی قدیم خاتمه داد و دوره‌ای شروع شد، که وقایع آن در این کتاب بیاید. ممکن است گفته شود، که دورۀ اوّل پارسی مشرق قدیم و ایران با جنگ گوگمل خاتمه یافته بود، ولی اندکی تأمّل و عطف توجّه به وقایع بعد از فوت داریوش و جنگ‌های اسکندر در آسیای وسطی و مشرق ایران و نیز هند، عدم صحّت این نظر را روشن می‌سازد.

مادامی‌که داریوش زنده بود، ایران می‌توانست باز در مقابل اسکندر بایستد و، چون داریوش هم، چنانکه گذشت، به خبطهای خود در جنگهای قبل برخورده و حاضر شده بود، که کشته شود یا فاتح گردد. این تصمیم و پافشاری او و دور شدن اسکندر از تکیه‌گاه قشون مقدونی بیش‌ازپیش، احوال سلحشور مردمان مشرق ایران و آسیای وسطی، شرایط جغرافیائی و اقلیمی، آب‌وهوای سخت بعض قسمت‌های این صفحات و بالاخره امکان معدوم ساختن آذوقه در این صفحات کم‌ثروت ، ممکن بود ضربت‌های شدید و بل مهلک به قشون اسکندر وارد آورده از نو قوّتی به دولت هخامنشی دهد. از طرف دیگر این نکته را هم باید در نظر داشت، که داریوش در حال اضطرار می‌توانست با سکاهای ماوراء سیحون یا با پادشاهان هند اتّحادی منعقد دارد و، اگر چنین پیش‌آمدی روی می‌داد، ظنّ قوی این است، که بهره‌مندی اسکندر بسیار مشکوک می‌گشت (وقایع بعد این نظر را تأیید می‌کند).

اگر هم تصوّر کنیم، که اسکندر، با وجود زنده ماندن داریوش، کما فی السّابق همه جا بهره‌مند می‌شد، چنین تصوّر گمانی خواهد بود یا ظنّی غالب و به هرحال نمی‌توان چنین اعتقادی داشت، بنابراین خاتمۀ دورۀ اوّل پارسی، یا استیلای آریان‌های