را برای بشر آفریده، که خشیارشا را شاه کرده، یگانه شاهی را از بسیاری، یگانه فرمانداری را از بسیاری.
بند ۲-منم خشیارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالکی که از نژادهای بسیار مسکون است، شاه این زمین بزرگ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی.
بند ۳-خشیارشا شاه بزرگ گوید: پدر من داریوش است، پدر داریوش وشتاسپ نام بود، پدر وشتاسپ ارشام نام و وشتاسپ و ارشام هر دو زنده بودند، وقتی که هرمز به ارادۀ خود پدرم داریوش را بر این زمین شاه کرد.
وقتی که داریوش شاه شد، چیزهای بسیار فرثر [۱]کرد.
بند ۴-خشیارشا شاه بزرگ گوید: داریوش پسران دیگر داشت. به ارادۀ اهورمزد پدر من داریوش پس از خودش مرا بزرگترین کرد. وقتی که پدر من داریوش از تخت رفت، به ارادۀ اهورمزد من بر گاه (تخت) پدر شاه شدم. وقتی که من شاه شدم، چیزهای بسیار فرثر کردم. آنچه پدرم کرد و نیز آنچه من کردم، چیزهای دیگر را من افزودم و آنچه من کردم و آنچه پدرم کرد، همه از ارادۀ اهورمزد بود.
بند ۵-خشیارشا شاه بزرگ گوید: مرا اهورمزد بپاید و مملکتم را نیز. آنچه من کردم و هرچه پدرم کرد، آن را نیز اهورمزد بپاید.
از این کتیبه دو چیز صریحاً مستفاد میشود: اوّل آنکه، وقتی که داریوش بتخت نشسته، پدر او و جدّش ارشام زنده بودهاند. در باب وشتاسپ از مورّخین یونانی میدانستیم، که چنین بوده، ولی زنده بودن ارشام جدّ داریوش مجهولی بود، که بواسطۀ این کتیبه معلوم گردید. دوّم این کتیبه صریحاً میرساند، که داریوش در زمان حیاتش خشیارشا را ولیعهد کرده و اینجای کتیبه روایت هرودوت را در باب تعیین خشیارشا بولایت عهد (صفحۀ ۶۸۴) تأیید میکند. در خاتمه باید گفت، که از کشف این کتیبه یک لغت بر قاموس زبان پارسی قدیم افزوده است و آن کلمه فرثر است، که عجالة معنایش را صحیحا نمیدانند.
________________________________________
- ↑ معنی این کلمه را نمیدانند، ولی از فحوای کلام چنین استنباط میشود، که کارهای خوب کرد.