دجله و فرات بلاواسطه بخلیج میریختهاند. در آخر عصر سوّم آبوهوا در کرۀ زمین عوض شد و سرما حکمفرما گردید. جهت آن را درست نمیدانند. بعضی این تغییر را به متمایل شدن محور زمین بمدار آن، بیش از آنچه متمایل بوده، مربوط میدارند و برخی به جهاتی دیگر. به هرحال در نتیجۀ تغییر آبوهوا برف، یخ و توچالهائی، بزرگتر از آنچه اکنون در کوههای بلند دیده میشود، صفحۀ ایران، ارمنستان و قفقازیه را فروگرفت و سلسلۀ این توچالها تا آسیای وسطی امتداد یافت. بعد در عصر چهارم برفها و یخها آب شد، بر اثر آن دریاچههای زیاد در جاهای پست فلات ایران پدید آمد و، چون آب دریاچهها شور بود، از حاصلخیزی فلات ایران خیلی کاست. نیز در عصر چهارم دورۀ آمدن بارانهای شدید شروع شد. آب بارانها قشر زمین را خراشیده با خاک رسوبی روی آن را پوشید و پس از آن بمرور فلات ایران دارای منظرهای شد، که اکنون مشاهده میشود. زیر خاک رسوبی غالبا شن و ماسه دیده میشود و در نزدیکی کوهها (مثلا در زهاب، شوشتر و لرستان) قطر زمین شنزار بچندین صد ذرع بالغ است. در اینجاها هر قدر کاوش کردهاند، نه استخوانهائی از حیوانات بدست آمده و نه آلات یا اسبابی، که دلالت بر صنعت کند، ولی در کلده در این نوع جاها آلات و ادواتی از عهد سنگ تراشیده پیدا شده.
با وجود این دمرگان نوشته (تمدنهای اولیه صفحۀ ۵۹): در لار در کنار دریای خزر آلات و ادواتی یافته، که از حیث ساخت خیلی خشن است و در آمل در خاک رسوبی شندار دندان کرسی (آسیابی) یک نوع فیلی را دیده، که دهها هزار سال است نژاد آن منقرض شده[۱]. اگرچه خود او گوید که این جاها جزو فلات ایران بمعنی اخصّ نیست. این است تغییراتی، که در فلات ایران در عصر سوّم معرفت - الارضی روی داده و بیش از تغییراتی است، که در همان عصر در اروپا حاصل شده.
دوّم - در عهود تاریخی و اکنون
فلات ایران شامل جلگۀ وسیع و بلندی است، که از هر طرف کوههای بلند آن را احاطه دارد. در مشرق سه رشته کوه متوازی، که معروف به کوههای سلیمان است، در شمال کوههای
- ↑ Elephas primigenius.