گشته. از این زبان مشترک، که در نزد اهل فن معروف بزبان آریانی پیشین است[۱]، هیچگونه آثاری نیست، زیرا آریانها آن زبان را تقریباً در حدود سه یا چهار هزار سال ق. م حرف میزدند (به صفحۀ ۱۵۴ رجوع شود) و از این زمان کتابتی بدست نیامده. کتاب مقدّس هندیها ریگ ودا و ودا تقریباً از قرن ۱۴ تا ۸ ق. م است. راجع به آوستا، چنانکه بالاتر گفته شد، مسئله مجهول است و نمیتوان زمان انشاء آن را محقّقا معلوم کرد، امّا قدیمترین کتابت زبان پارسی قدیم را باید کتیبههای کوروش بزرگ دانست، ولی کتیبههای بزرگ مربوط به داریوش اوّل میباشد، زیرا کتیبههای این شاه است، که چهارصد و اندی لغت پارسی قدیم را شناسانده و نیز بواسطۀ کتیبههای مفصّل داریوش علماء فن توانستهاند فرهنگ و نحو و صرف زبان پارسی قدیم را بنویسند. راست است، که بعد از داریوش خشیارشا و شاهان دیگر هخامنشی هم کتیبههائی نویساندهاند، ولی اوّلا کتیبههای آنان بقدر کتیبههای داریوش اوّل مفصّل نیست و دیگر لغاتی، که آنها استعمال کردهاند، همان است، که در کتیبههای شاه مزبور دیده میشود. پس از کتیبههای شاهان هخامنشی منبع دیگری هم برای آشنا شدن با لغات پارسی قدیم هست، ولی در اهمیّت به درجه منبع اوّلی نمیرسد، توضیح آنکه مورّخین یونانی بعض اسامی خاص را طوری ضبط کردهاند، که خیلی کم تصحیف شده و با در نظر گرفتن این نکته، که یونانیها اواخر کلمات پارسی قدیم را چگونه تغییر میدادند و کدام حرف پارسی بکدام حرف یونانی تبدیل مییافت، به آسانی میتوان پی برد، که این اسامی بپارسی قدیم چه بوده و، چون اسامی خاص در بعض موارد ترکیبی است، یعنی یک اسم عام با اسمی دیگر یا با فعل و یا صفتی ترکیب شده، از این نوع اسامی هم لغاتی بدست میآید، مثلا اسم سردار پارسی را، که در جنگ گرانیک با اسکندر نبرد کرد، بعض مورّخین یونانی سپیتراداتس[۲] نوشتهاند و، چون یونانیها (ث) پارسی قدیم را در همه جا با (تای) الفبای خود تطبیق کرده و اسم مزبور را هم با
برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۸۶
ظاهر