قربانی این وعدهها شدند. جهت این است، که پارسیهای کنونی پارسیهای سابق نیستند.
سابقاً، اگر کسی جان خود را برای شاه بخطر میانداخت، هرگاه شهر یا ملّتی را مطیع میکرد یا کار خوب دیگری انجام میداد، او را پاداش میدادند. امروز اگر کسی مانند مهرداد، که به پدرش آریبرزن[۱] خیانت کرد، یا شخصی مانند رامیترس[۲] که در مصر زن و اطفال و اولاد دوستان خود را گروی داد و بعد قسم خود را شکست و یا غدّاری، که کارش بنفع شاه باشد، مورد بزرگترین عنایات و افتخارات میشود. ملل آسیائی، چون اوضاع را چنین میبینند، همگی براه بیدینی و بیعدالتی میافتند، زیرا، وقتی که رؤساء به چیزی تمایل نشان دادند، زیردستان از آنها پیروی میکنند. پس پارسیهای امروز پارسیهای سابق نیستند.
امّا راجع به ثروت، در این موضوع هم پارسیهای امروز مانند پارسیهای سابق نیستند.
حالا نه فقط اشخاص جانی را حبس و مجبور میکنند، که طلا داده مجازات خود را بخرند، بلکه با اشخاص بیگناه هم برخلاف انصاف چنین معامله کنند، نتیجه این میشود، که اشخاص متموّل هم مانند اشخاص جانی میلرزند، کسی نمیخواهد با دشمن جنگ کند، کسی نمیخواهد به قشون شاه ملحق شود. بنابراین، هر مردم که با پارس در جنگ باشند، میتوانند، بیاینکه تیری خالی کنند، در خاک آن به تاختوتاز بپردازند. بیشک این وضع، مجازات بیدینی پارسیها نسبت به خدایان و بیعدالتی آنها نسبت به مردم است. این باز دلیلی است، که روح آنان روح پارسیهای سابق نیست.
اما راجع ببدن، پارسیهای کنونی مواظبت سابق را نسبت ببدن خود ندارند.
چطور؟در سابق قانونی داشتند، که اجازه نمیداد آب دهن یا بینی اندازند.
معلوم است، که جهت ایجاد این قانون آن نبود، که خواسته باشند رطوبتی را در بدن