هرودوت
مورّخ مذکور، پس از آنچه که راجع بمذهب ایرانیان نوشته، چنین گوید (کتاب ۱، بند ۱۳۳-۱۴۰): پارسیها روز تولّدشان را بیش از هر روز دیگر سال محترم میدارند و در این روز آنها غذائی بیش از سایر روزها میپزند. در چنین روز آنهائی که متموّلند در اجاقها گاو و اسب و شتر یا الاغی را کباب و کسانی که فقیرند به حشم کوچک اکتفا میکنند. خوراکهای اصلی در نزد پارسیها کم و غذاهای فرعی زیاد است و یکی را پس از دیگری میآورند.
بنابراین پارسیها گویند، که یونانیها سیر از سر میز برنمیخیزند، زیرا پس از ناهار چیزی، که جالب توجّه باشد، نمیآورند و اگر چیزی میآوردند، یونانیها اتّصالا میخوردند. شراب را پارسیها خیلی دوست دارند. آب دهن انداختن یا قضاء حاجت در حضور دیگری ممنوع است. پارسیها کارهای مهم را در حال مستی مورد شور قرار میدهند، ولی میزبان خانهای، که در آنجا شور بعمل آمده، رائی را که دادهاند، روز دیگر به آنها میگوید. اگر آن را پسندیدند، میپذیرند و الاّ از نو شور میکنند و نیز، اگر راجع بمطلبی در حال طبیعی مذاکره کردهاند، هنگام مستی رأی میدهند. وقتی که در کوچهها به یکدیگر میرسند، از کردار آنها میتوان دانست، که طرفین مساویاند یا نه، زیرا درود با حرف بعمل نمیآید، بل آنها یکدیگر را میبوسند: اگر یکی از حیث مقام از دیگری قدری پستتر است، طرفین صورت یکدیگر را میبوسند و هرگاه طرفی از طرف دیگر خیلی پستتر باشد، به زانو درآمده پای طرف دیگر را میبوسد. پارسیها همسایگان خود را از همه بیشتر محترم میدارند و پس از همسایگان مردمانی را، که دورترند. بنابراین، درجۀ احترام آنها بسته به مسافت است و کمترین احترام برای مردمی است، که از آنها خیلی دورند.
پارسیها خودشان را خیلی بهتر از سایر ملل میدانند. از مردمان دیگر، آنهائی که به پارسیها نزدیکترند، بهتر از دیگرانند و بدترین مردم آنهائی هستند، که خیلی از پارسیها دورند. در زمان سیادت مادیها یک مردم بر دیگری ریاست میکرد، بدین ترتیب، که مادیها بر تمام مردمان و بالخصوص بر مردمانی، که از همه به آنها نزدیکتر بودند، ریاست داشتند. بعد، این مردمان به همسایگان خود و آنها نیز بر مردم همجوار.