پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

لازم است کلمه‌ای چند از اصول این مذهب گفته شود. شخصی که اطلاعات مبسوطتری راجع به زروانیان داده ازنیک گگپی[۱] نویسندۀ ارمنی است و او چنین گوید: «گویند زمانی، که چیزی وجود نداشت، نه آسمان آفریده شده بود و نه زمین یا چیزهای دیگر، که هست، یگانه وجودی بود، که آن را زروان[۲] یا قدر نامند. در مدّت هزار سال او قربانی می‌کرد، تا پسری داشته باشد هرمز نام و او آسمان و زمین و سایر چیزهائی، که هست، بیافرد. پس از اینکه هزار سال قربانی کرد، روزی این فکر در او قوّت یافت: «این قربانیها بچه کار آید؟ آیا پسری هرمز نام خواهم داشت یا مساعی من بهدر است؟» وقتی که او چنین فکر کرد، نطفۀ هرمز و اهریمن در شکم مادرشان بسته شد. پیدایش هرمز از قربانیها بود و بوجود آمدن اهریمن از شکی، که به زروان دست داد. چون زروان از این واقعه آگاه شد، گفت دو پسر در شکم مادرشان‌اند. هرکدام زودتر نزد من آید، او را پادشاه خواهم کرد. هرمز از نیّت پدر آگاه شد و به اهریمن چنین گفت نقشۀ پدر ما زروان این است: هرکدام از ما زودتر نزد او رود، پادشاه خواهد شد. اهریمن، چون این بشنید، شکم مادر را سوراخ کرده بیرون آمد و به نزد زروان شتافت. زروان او را نشناخت و پرسید کیستی، او گفت من پسر توام، زروان جواب داد نه، تو پسر من نیستی، پسر من شیرینی و روشنائی است، تو تلخی و تاریکی هستی. وقتی که آنها در این مذاکره بودند، هرمز تولّد یافته آمد در پیشگاه زروان ایستاد. او وی را شناخت و دانست، که هرمز نتیجه قربانیهای هزارسالۀ او است. پس از آن ترکه‌هائی را، که بدست داشت و با آن قربانی می‌کرد، بهرمز داده گفت: تا حال من برای تو قربانی می‌کردم، از این ببعد تو باید برای من قربانی کنی. چون زروان این کار کرد و برکاتش را بهرمز داد، اهریمن به او گفت: آیا تو نذر نکرده بودی، که هرکدام از پسرهای تو زودتر نزد تو آید، او را پادشاه خواهی کرد؟زروان، چون دید، نباید نذر خود را نقض کند، جواب داد:


  1. Eznik de Goghp (تصوّر می‌کنند که در قرن پنجم میلادی می‌زیسته).
  2. Zrvan.