حاصل میشود، که مغها در دورۀ هخامنشی نفوذی در دربار و ادارات دولتی نداشتند و فقط در موقع اجرای مراسم قربانی دعوت میشدند. تعبیر خواب یا اتّفاق فوقالعاده مانند کسوف و امثال آن نیز موافق نوشتههای مورّخین یونانی با آنها بود و فلسفۀ مذهب را آنها میدانستند، زیرا پلوتارک گوید، که اردشیر درازدست به مغها امر کرد فلسفۀ مذهب را به تمیستوکل بیاموزند.
از طبقات دیگر یعنی طبقۀ بزرگران و بازرگانان و پیشهوران اطّلاعات صحیحی در دست نیست، ولی چون در دورۀ هخامنشی، چنانکه کزنفون گوید، به آبادی و عمران اهمیّت میدادند، شکّی نیست، که برزگر مورد توجّه بوده، امّا اینکه آنها آزاد بودند از جائی به جائی بروند یا نه، هیچ نمیتوان تصوّر کرد، که آزاد بوده باشند، زیرا در دورۀ ساسانی هم مقیّدند. معلوم است که ایلات بواسطۀ طرز زندگانیشان از این قاعده مستثنی و آزادتر بودند.
در باب تجّار و کسبه نیز میتوان گفت، که احوال آنها همان احوال دورۀ ساسانی بوده، یعنی اینها، چون در شهرها میزیستهاند و دولت در امور داخلی آنها دخالت نمیکرده، یک نوع تشکیلاتی داشتهاند مانند شغل ملکالتجارها و نیز ترتیبات صنفی قرون بعد، که هنوز هم وجود دارد.
رویهمرفته چنین استنباط میشود، که فلاحت و تجارت مورد توجّه بوده.
اقدامات داریوش برای یکی کردن مسکوکات بوسیلۀ ضرب سکّه (دریک) و اتّصال دادن دریای مغرب به دریای احمر و دایر نگاهداشتن راهها و خواستن از والی، که او ایالت خود را قبل از هر چیز مأمون بدارد و بالاخره نبودن گمرکات تماماً دلالت میکند بر اینکه دولت هخامنشی اهمیّتی به تجارت میداده.
مبحث دوم-فلاحت
از قرائن چنین بنظر میآید، که شاهان هخامنشی بدو چیز اهمیّتی مخصوص میدادند: به داشتن قواء جنگی و به آبادی و عمران. کزنفون شرحی در این باب در