پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۳۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بودند از طوایف شش‌گانه ماد. از نوشته‌های مورّخین دیگر نیز این نظر حاصل می‌شود، که اینها کاهنان و مجریان آئین دینی بودند و سنن مذهبی در نزد آنها محفوظ بود، بنابراین آداب و مراسم مذهب را فقط آنها می‌دانستند. کلیة این شغل موروثی بود، یعنی کسی نمی‌توانست مغ شود، مگر اینکه از اولاد مغ باشد، ولی اولاد مغ‌ها می‌توانستند شغلی دیگر اختیار کنند. نفوذ مغ‌ها در دورۀ مادی بیش از دورۀ هخامنشی بود، امّا اینکه چه تشکیلاتی داشته‌اند، جوابی به این مسئله بواسطۀ فقدان مدارک نمی‌توان داد. از قرائن چنین بنظر می‌آید، که مغ‌ها در دورۀ هخامنشی می‌خواسته‌اند تعصّب مذهبی بروز داده، نفوذی را، که در دورۀ مادی داشته‌اند، برگردانند، ولی داریوش اوّل، چون دیده است، این وضع با نظر سیاسی او وفق نمی‌دهد، از واقعه بردیای دروغی استفاده کرده و مغ‌ها را محدود ساخته، زیرا شاه مزبور در کتیبۀ بیستون گوید، معابدی را که گئومات خراب کرده بود، من تعمیر کردم. از اینجا باید استنباط کرد، که چون گئومات مغ بر تخت نشسته، امر بخراب کردن معابد کرده، زیرا آن را برخلاف مذهب می‌دانسته و بعد، که داریوش او را کشته، معابد را برقرار کرده. این معابد در کجا و از چه مردمی بوده، درست معلوم نیست، ولی از آنجا، که هرودوت گوید سمردیس (گئومات) نسبت به ملل تابعه مانند بابلی‌ها و غیره رؤف بود و مالیات سه‌ساله آنها را بخشید، باید حدس زد، که مقصود معابد ایران است، زیرا معقول نیست، تصوّر کنیم، که گئومات با یک دست برای جلب ملل تابعه مالیات دولت را می‌بخشید و با دست دیگر معابد آنها را خراب می‌کرد.

بالاخره از اینکه هرودوت گوید: مغ‌ها بدست خودشان حیوان قربانی را می‌کشند و کلیة خون هر حیوانی را غیر از سگ می‌ریزند، باید استنباط کرد، که در این زمان مذهب بودائی نفوذی در عقاید آنها نداشته و این اثر در قرون بعد حاصل شده، چنانکه در جای خود بیاید.

این است آنچه می‌توان دربارۀ مغ‌های این دوره گفت و این نتیجه