در پارت به اسکندر ملحق شود. پس از این کارها با سوارهنظام زبده و فالانژ مقدونی و سپاهیان سبکاسلحه بقصد تعقیب داریوش حرکت کرد. اسکندر بواسطۀ سرعت حرکت بیمارهای زیاد در راه گذاشت و عدّۀ کثیری هم از اسبان او تلف شد. با وجود این بهمان سرعت تاخته روز یازدهم به ری رسید. روز دوازدهم میتوانست به دروازۀ بحر خزر برسد، ولی داریوش از این دروازه گذشته بود. در این وقت قسمتی از سپاهیان داریوش به خانههای خود برگشتند و بعضی هم به اسکندر تسلیم شدند. چون اسکندر امید نداشت، که به داریوش برسد، پنج روز در ری ماند و استراحت به قشون خود داد. بعد اگزیداتس[۱] را، که داریوش گرفته در شوش زنجیر کرده بود، والی ماد کرد. پس از آن اسکندر با قشون خود بطرف پارت راند و منزل اوّل را در دروازۀ بحر خزر قرار داد. روز دیگر از این دروازه گذشته داخل ولایتی شد، که آباد بود و زراعت زیاد داشت، ولی، چون شنید که بعد باید از بیابان لمیزرع بگذرد، سنوس را فرستاد، تا علوفه برای قشون برگیرد.
گرفتار شدن داریوش
مورّخ مذکور روایت خود را دنبال کرده گوید (همانجا، بند ۳): در این احوال بغستان[۲] یکی از معاریف بابل و آنتیبلوس[۳] یکی از پسرهای مازه وارد شده گفتند: نبرزن[۴]، که به سرداری هزار سوار با داریوش بود و بسّوس والی باختر و برازاس[۵] والی رخّج و سیستان داریوش را توقیف کردهاند (در جای دیگر آرّیان برازاس را برازانت[۶] نوشته).
اسکندر بمجرّد شنیدن این خبر بهترین سپاهیان خود را برداشته، بیاینکه منتظر سنوس گردد، حرکت کرد و به کراتروس دستور داد، که آهسته باقی قشون را از عقب او حرکت دهد. تمام شب را اسکندر در حرکت بود و فقط ظهر روز دیگر توقف کرد، تا استراحتی به همراهان خود بدهد. بعد، عصر براه افتاده فردای آن روز در طلیعه صبح به اردوگاهی رسید، که بغستان از آنجا آمده بود و دید از دشمنان