چون دیودور معیّن نکرده، که مقدار شمش طلا چه بوده، نمیتوان مقدار ذخایر خزانۀ شوش را معلوم کرد. با وجود این، اگر تمام شمشها را نقره بدانیم، باز مقدار ذخایر مزبوره به پول کنونی به ۷۲۴ میلیون فرنک طلا یا سه میلیارد و ششصد و بیست میلیارد ریال بالغ میشود (این حساب حدّ اقلّ است) ولی بعض نویسندگان جدید مقدار ذخایر نقدی خزانۀ شوش را هفتاد میلیون لیرۀ انگلیسی معیّن کردهاند، که تقریباً ضعف مبلغ مذکور میشود (ر. و. راجرس، تاریخی از ایران قدیم، صفحۀ ۳۳۰)[۱]. این ذخایر را بقول دیودور از ازمنۀ قدیم جمع کرده بودند، تا در مواقع بلیّات سخت بمصرف برسانند. کنتکورث مقدار ذخیرۀ خزانه را پنجاه هزار تالان نوشته، که تقریباً همان مبلغ میشود (کتاب ۵، بند ۲).
پلوتارک گوید (اسکندر، بند ۵۱) که این ذخیره چهلهزار تالان نقرۀ مسکوک بود و اشیاء نفیسه و پارچههای ارغوانی اعلی به وزنی معادل پنج هزار تالان. پارچهها را در مدّت ۱۹۰ سال جمع کرده بودند و با وجود این از درخشندگی آنها نکاسته بود. مورّخ مذکور علاوه کرده، که رنگ سرخ این پارچهها را از عسل و رنگ سفید را از سفیدترین روغن ساختهاند (حساب حدّ اقل با روایت پلوتارک موافقت دارد). بعد پلوتارک از قول دینن گوید: شاهان پارس برای اینکه نشان دهند، که ممالک تابعۀ پارس تا کجا کشیده، آب رود نیل و ایستر (دانوب) را آورده در خزانه میگذارند. آرّیان نوشته، که فقط مقدار نقره به پنجاه هزار تالان میرسید (کتاب ۳، فصل ۶، بند ۲)[۲].
در شوش اسکندر خواست بر تخت شاهان ایران نشیند و، چون قامت او کوتاه و پلّههای تخت بلند بود، پاهایش به پلّۀ آخری نرسید و یکی از غلام پیشخدمتان اسکندر دویده میزی آورد، تا پاهای او روی آن قرار گیرد. یکی از خواجهسرایان داریوش،