فوسیدیها، که در تحت اوامر اریژیوس[۱] میتیلنی بودند، تکمیل میکردند. در صف دوّم سوارهنظام تسّالی، که از حیث مهارت و زبردستی بر تمام سوارهنظام برتری داشت، جا گرفته بود و به اینها سپرده بودند، اگر سپاه داریوش بخواهد از پهلوهای قشون مقدونی بگذرد، تغییر جبهه داده بمقام ممانعت برآیند. پس از آنها تیراندازان کریتی و سپاهیان اجیر آخای میآمدند. سوارهنظام به دستههائی تقسیم شده هریک رئیسی داشت و فرمانده تمام دستهها فیلوتاس پسر پارمنین بود.
اسکندر خطّ جنگ را بشکل هلال درآورد، تا به آسانی نتوان آن را محصور کرد و برای اینکه سپاهیان او از حملۀ ارّابههای داسدار ایرانی مصون بمانند، امر کرد سربازان دم سپرهاشان خود را تنگ به یکدیگر بچسبانند و در حین حمله ارّابهها، نیزهها را به سپرها بزنند، تا اسبان ارّابهها رم کرده بطرف ایرانیها برگردند.
چنین بود ترتیب قشون اسکندر، وقتی که او در رأس جناح راست قرار گرفت و مصمّم شد، که مقدّرات خود را با این جنگ قطعی معیّن کند. عدّۀ نفرات قشون اسکندر را چهلهزار پیاده و هفتهزار سوار نوشتهاند (آرّیان).
جدال گوگمل
قشون داریوش و اسکندر از جاهای خود کنده باستقبال یکدیگر شتافتند و، همینکه دو لشکر در مقابل یکدیگر واقع شدند، شیپورچیهای طرفین شیپور حمله را دمیدند و از هر دو سپاه نعرۀ جنگی برآمد. در ابتداء ارّابههای داسدار ایرانی بشدّت حملهور شد و باعث وحشت در صفوف مقدونیها گردید، بخصوص، که مازه در رأس سوارهنظام ایران نیز به مقدونیها حمله برده عملیات ارّابهها را تقویت کرد، ولی مقدونیها، چنانکه اسکندر سپرده بود، سپرهای خود را تنگ به یکدیگر چسبانده نیزههاشان را به سپرها زدند. بر اثر آن صدای مهیبی در فضا پیچید و اسبهای ارّابهها به وحشت افتاده برگشتند و در صفوف ایرانی باعث اختلال شدند. با وجود این بعض ارّابهها بصفوف مقدونی رسیدند و سربازان صفوف خود را گشودند، تا ارّابهها
- ↑ Erigyus.