پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۴۰۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

که بوماد[۱] نام داشت درآمد. در این محلّ جلگۀ وسیعی بود، که تمام قشون داریوش می‌توانست در آنجا آزادانه حرکت کند. اگرچه در این جلگه عایقی از هیچ حیث برای عملیات نظامی نبود، با وجود این داریوش امر کرد بلندیهای کم را هم هموار کردند.

اسکندر در بین‌النّهرین

وقتی که اسکندر را از زیادی عدّۀ قشون داریوش آگاه کردند، مدّتی باور نمی‌کرد، که داریوش توانسته باشد این عدّه را پس از جنگ ایسّوس جمع‌آوری کند. با وجود این اسکندر از فینیقیّه حرکت کرده پس از یازده روز طیّ مسافت به کنار رود فرات رسید و در اینجا پلی ساخت. پس از آن سواره‌نظام او و بعد فالانژهای مقدونی از رود گذشتند و سردار ایران مازه، که مأمور بود، از عبور اسکندر ممانعت کند، از جنگ احتراز کرده عقب نشست. اسکندر پس از عبور از فرات چند روز به قشون خود استراحت داده بعد به جنگ داریوش شتافت. جهت این عجله را چنین تعبیر کرده‌اند، که اسکندر می‌ترسید داریوش بداخله ایران عقب بنشیند و کار مقدونیها در کوهستانها و بیابانهای لم یزرع‌سخت گردد. با این مقصود اسکندر خود را در ظرف چهار روز بدجله رسانید و دید، که در آن طرف رود مزبور دودهای زیاد بلند می‌شود، توضیح آنکه مازه عقب می‌نشست و دهات و آبادیها را آتش می‌زد. چون دود غلیظ هوا را تیره و تاریک کرده بود، اسکندر در ابتداء متوحّش شد، که مبادا دامی برای او گسترده باشند و فرمان توقّف به سپاه خود داد. بعد، که مفتشین او برگشته گفتند خطری نیست، حرکت کرد.

از نوشته‌های مورّخین قدیم معلوم است، که اسکندر پس از عبور از فرات بطرف بابل نرفته و بطرف دجله رانده. جهات اختیار این راه ازاین‌قرار بوده:

اوّلاً- چنانکه آرّیان گوید، اسکندر خواسته راهی را اختیار کند، که هوای آن خنک‌تر باشد. ثانیا-چون ایرانی‌ها آذوقه را معدوم می‌کردند، اسکندر صلاح دیده بطرف شمال رفته از جاهائی بگذرد، که عاری از آذوقه نبود. بالاخره مقتضی بوده در


  1. Bumade.