مصالح آن را از شامات، عربستان و عیلام طلبید. در ۲۴۵۰ ق. م مشاهده میشود، که حکومت و اقتدار بشهر اور منتقل و در اینجا سلسلهای از پادشاهان محلی برقرار شده از اینکه در این زمان بجای زبان سامی، که معمول زمان سارگن و غیره بود، زبان سومری رواج یافت، میتوان استنباط کرد که باز سومریها قوی شده بودند. دوّمین پادشاه این سلسله (دونگی)[۱] استعمال تیر و کمان را از سامیها اقتباس کرد و از این جهت لشکر او قوی گردید. او فتوحاتی در اطراف کرده عیلام و لولوبی را گرفت، و لیکن از قرائن چنین بنظر میآید، که حفظ نتیجۀ فتوحات مشکل بوده، زیرا سومریها مجبور بودند برای رفع شورشها باین صفحات قشون بکشند. از لوحههائی که بدست آمده استنباط میشود که عیلام در این زمان کاملا جزء سومر بوده.
انقراض دولت سومر بدست عیلامیها
طرز رفتار سومریها در عیلام باعث شورشهای متواتر گردید و سومریها مجبور شدند، که متناوبا قشونکشی بطرف عیلام کرده نائره شورشها را فرونشانند. این لشکرکشیها یکی از جهات ضعف و سستی سومریها گردید. بالاخره عیلامیها بنای تاختوتاز را در سومر گذاشتند و پادشاه آن را گرفته به اسارت به عیلام بردند.
از این به بعد عیلامیها مستقل شدند. در حدود ۲۲۸۰ سال ق. م پادشاه عیلام کودورنان خوندی[۲] شهر (اور) را گرفته غارت کرد، سلسله پادشاهان آن را برانداخت، مجسمۀ ربّةالنوع ارخ را، که نانا[۳] یا نهنه مینامیدند، جزء غنایم به عیلام برد و بعد از آن قریب شصت سال سومر جزء عیلام بماند، تا در حدود ۲۲۳۹ ق. م در سومر سلسلهای برقرار شد، که سامی و موسوم به نیسین بود[۴]. نیز معلوم است که در ۲۱۱۵ سال ق. م ریمسین پادشاه عیلام[۵] این سلسله را منقرض کرد. در زمان این سلسله سومر و اکد دولت واحدی تشکیل کرده بودند. دولت مزبور، بعد از اینکه بدست پادشاه عیلام منقرض شد، دیگر استقلالی نیافت و ملت سومر