پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

محرابهای سیمین آتشی می‌بردند، که این مردمان آن را جاویدان و مقدّس میدانند.

مغ‌ها، که در اطراف آتش بودند، سرودهای ملّی می‌خواندند. در پس مغ‌ها به عدّۀ روزهای سال ۳۶۵ نوجوان در لباسهای ارغوانی حرکت می‌کردند، بعد ارّابه‌ای می‌آمد، که اختصاص به ژوپیتر داشت (مقصود هرمز است، یونانی‌ها و رومی‌ها هرمز را غالباً زوس یا ژوپیتر نوشته‌اند، زیرا خدای بزرگ خودشان را باین اسم می‌نامیدند). این ارّابه را اسبهای سفید می‌کشیدند و از پس ارّابه اسبی شکیل و قوی‌هیکل حرکت می‌کرد، که آن را اسب آفتاب می‌نامیدند. ترکه‌های زرّین و لباس سفید جلودارهای این اسب، آنها را از سایر جلودارها ممتاز می‌داشت. به مسافت کمی از اسب مزبور ده ارّابه، که به زر و سیم مزیّن بود، حرکت می‌کرد و پس از آن سواره‌نظام ده ملّتی، که اسلحه و اخلاق هریک از آنها با همین چیزهای دیگری تفاوت داشت. بعد سواره‌نظامی، که پارسیها آن را جاویدان می‌نامیدند، به عدّۀ ده هزار نفر می‌آمد. تجمّلات هیچ‌کدام از قسمت‌های قشون به تجمّل این قسمت نمی‌رسید:

بعض این سوارها طوق‌های زرّین داشتند، برخی جامه‌های زربفت یا قباهائی، که دارای آستین‌های دراز و مزیّن به سنگ‌های قیمتی بود. پس از چند قدم جنگی‌هائی می‌آمدند، که عدّه‌شان به پانزده هزار می‌رسید و آنان را «عموزاده‌های شاه» می‌نامیدند. امّا تمام این جمعیّت، که زینت‌هایش شبیه زینت‌های زنان بود، از تجمّلاتش می‌درخشید نه از اسلحه‌اش. سپاهی، که پس از آن می‌آمد درّی‌فور[۱] نام داشت. سپاهیان مزبور پیشاپیش گردونۀ شاهی حرکت کرده لباس شاه را می‌بردند.

بعد گردونه شاهی می‌آمد. این گردونه از طرفین به صورت‌های خدایان، که از زر و سیم ساخته بودند، مزیّن بود و شاه در درون ارّابه، بلند و شاهانه نشسته بود. قید اسبها به سنگهای قیمتی مرصّع بود و منتهی می‌شد بدو هیکل زرّین، که قدّ آنان بیک ارش می‌رسید. یکی از هیکل‌ها مجسّمۀ نینوس[۲] بود و دیگری


  1. Dorryphores (این لفظ یونانی است، بنابراین کنت‌کورث اسم یونانی این دسته را ذکر کرده).
  2. Ninus.