مخصوص)[۱] شاه سابق بود، و به او مانند یکی از خدمهاش خدمت میکند. بعد اسکندر، همینکه داخل معبد بلوس[۲] در بابل گردید، نابود شد. پلوتارک گوید، که خدا میخواست با این خواب بطور روشن بفهماند، که دولت مقدونیها باعلی درجۀ بلندی خواهد رسید، و اسکندر آقای آسیا خواهد شد، چنانکه داریوش وقتی آستاند بود و بعد شاه پارس گردید، ولی پس از آن اسکندر خواهد مرد. کنتکورث قضیۀ خواب را طور دیگر نوشته. او گوید (کتاب ۳، بند ۳): داریوش در خواب دید، که اردوی مقدونیها روشن گشت و اسکندر، که لباس سابق او را در بر داشت وارد بابل گردیده با اسب خود نابود شد. غیبگوها این خواب را مختلف تعبیر کردند. بعضی گفتند، که این خواب فنای مقدونیها را میرساند و دیگران آن را بر ضرر داریوش دانستند. در این موقع بخاطر داریوش آمد، که تطیّری هم در اوّل سلطنت او کرده بودند، توضیح آنکه او پس از جلوس بتخت غلاف قمۀ پارسی را بغلاف یونانی تبدیل کرد و کلدانیها گفتند، که شاهنشاهی پارسیها بدست ملّتی خواهد افتاد، که شاه از اسلحۀ آن تقلید کرده. به هرحال داریوش از تعبیری، که بر نفع او کرده بودند، خوشنود شده حکم کرد آن را اعلان کنند. راجع به حکایت مزبور باید گفت، که دیودور و آرّیان در این باب ساکتاند.
حرکت سپاه ایران
مورّخین یونانی حرکت قشون ایران را از بابل بطرف فرات باختصار برگزار کردهاند، ولی کنتکورث بیش از آنان بشرح پرداخته (کتاب ۳، بند ۳) و چون دارای اطّلاعاتی راجع بمذهب و عادات ایران قدیم است، ذکر میکنیم: «عادتی است نزد پارسیها، که قبل از طلوع آفتاب از جائی حرکت نمیکنند. بنابراین، پس از اینکه روشنائی روز همه جا را فروگرفت، شیپورچیها شیپور حرکت را از بارگاه شاه دمیدند. بالای این بارگاه صورت آفتاب را در قاب بلورین بقدری بلند نصب کرده بودند، که همه میتوانستند آن را مشاهده کنند. ترتیب حرکت چنین بود: پیشاپیش قشون در