پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۲۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

زیاد برگرفت. در این احوال پارمن‌ین سردار مقدونی، که در آسیا بود و انتظار آمدن اسکندر را داشت، شهر گری‌نیوم[۱] را با یورش گرفته اهالی را برده کرد و پس از آن به محاصرۀ پی‌تان[۲] پرداخت، ولی همین‌که مم‌نن نزدیک شد، مقدونیها متوحّش شده محاصره را ترک کردند. در همین اوان کالاّس با قشونی مرکب از مقدونیها و سپاهیان اجیر در تروآد با ایرانیها مصاف داده شکست خورد، بعد تارثیوم[۳] عقب نشست و تسلّط ایران در اینجاها برقرار شد (کنت‌کورث، کتاب ۲، بند ۱).

این بهره‌مندیها زمانی روی داد، که اسکندر در مقدونیّه یا یونان بود، یعنی در حوالی ۳۳۵ ق. م و باید گفت، که چنانکه از وقایع برمی‌آید، دربار ایران بواسطۀ اغتشاش داخلی یا از جهت اینکه اهمیّت شایان بامور مقدونیّه نمی‌داد، به‌طوری‌که می‌بایست، با یونانی‌ها بر ضدّ اسکندر مساعدت نکرده، و الاّ ممکن بود اسکندر را چنان مشغول امور یونان بدارد، که او نتواند باین طرف هلّس‌پونت قدم نهد.

مقاومت تبی‌ها در مقابل سپاه اسکندر، که عدّۀ نفراتش بمراتب بیشتر بود، به خوبی نشان می‌دهد، که اگر لاسدمونی‌ها و سایر یونانی‌ها با پول ایران بموقع تجهیز می‌شدند، مقدونیها بهره‌مند نمی‌گشتند، بخصوص اگر بخاطر آریم، که عدم بهره‌مندی تبی‌ها هم، با اینکه تنها بودند، بالاخره از غفلت آنان و باز گذاردن در دروازۀ تب روی داد، نه از شکستی در دشت نبرد. در اینجا بعکس مزیّت و برتری با تبیهای قلیل العدّه بود. راست است، که دربار ایران پولهائی به دموستن می‌رسانید، ولی، از آنجا، که درد بزرگ را، درمانی بزرگ بباید، با سیصد یا ششصد تالان[۴] دموستن چه می‌توانست بکند، و حال آنکه خزاین ایران در تخت‌جمشید، شوش، همدان و بابل، چنانکه بیاید، از زر و سیم انباشته بود. بنابراین باید عقیده داشت، که غفلت دربار ایران از امور یونان و مقدونیّه، یا ندادن اهمیّت بآن، چنانکه می‌بایست و می‌شایست، یکی از جهات عمدۀ غلبۀ اسکندر بشمار می‌آید.


  1. Grinium.
  2. Pitane.
  3. Rhoetium.
  4. تقریبا سه میلیون و نیم فرنک طلا.