فصل یازدهم-سلطنت داریوش سوم
مبحث اول-نام و نسب، وقایع بدو سلطنت
نام
اسم این شاه را چنین نوشتهاند: سترابون، دیودور و آرّیان و غیره- داریس. ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه[۱] صفحهٔ ۸۹-داریوس بن ارسیخ و در صفحهٔ ۱۱۱ همان کتاب دارا بن دارا. در کتب پهلوی-دارا پسر دارا یا (دارا دارا). طبری در تاریخ الرّسل و الملوک-دارا بن دارا بن بهمن اسفندیار.
حمزهٔ اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء-دارا بن دارا بن بهمن.
ابو الفرج عبری در مختصر الدّول-داریوش بن ارشک. یاقوت دارا بن دارا بن قباد.
در داستانهای ما (شاهنامه) دارا پسر داراب. پائینتر روشن خواهد بود، که هیچیک از نویسندگان قرون اسلامی بواسطهٔ فقدان مدارک نسب او را درست ننوشتهاند، زیرا داریوش سوّم نه پسر ارسیخ بود، نه ارشک و نه قباد. پسر داریوش دوّم (داراب یا دارای اکبر) هم نبود، چه نبیرهٔ او محسوب میشد. در داستانهای ما نیز نسب او درست معلوم نشده. ژوستن از قول دینن اسم او را کدمان[۲] نوشته (کتاب ۱۰، بند ۳). کنت کورث گوید (تاریخ اسکندر کبیر)، که اسم او کدمان بود و، پس از اینکه بتخت نشست، خود را داریوس نامید. اکنون هم بعض نویسندگان برای امتیاز این داریوش از دو داریوش دیگر، او را داریوس کدمان نامند.
نسب و مقام او
داریوش پسر آرسان بود و او پسر استن[۳] و این آخری پسر داریوش دوّم، که نسبش بالاتر ذکر شده. مادر داریوش سوّم سیسیگامبیس[۴] نام داشت و خواهر آرسان بود، که بعد زن او گردید. داریوش از شاهزادگانی نبود، که طرف ملاحظه باشد بدین جهت در موقع کشتاری، که اردشیر سوّم در خانوادهٔ سلطنت کرد، سالم ماند. نوشتهاند، که داریوش شغل (آستاند) را داشته، یعنی از چاپارهائی بود، که احکام شاه را به ولات و رؤساء قشون ایالات میرسانیدند.