چنانکه دیودور گوید (کتاب ۱۶، بند ۴۷)، بواسطهٔ بیمبالاتیش این جنگ را باخت. جهت شکست او بیشتر از بیتجربهگی و نیز اشتباهی بود، که برای او دست داد: از جهت فتوحات سابق خود نسبت به ایرانیها تصوّر میکرد، که سردار لایقی است و حال آنکه فتوحات سابقش از لیاقت سرداران یونانی او مانند دیوفانت آتنی[۱] و لامیوس اسپارتی[۲] بود. در نتیجهٔ این اشتباه، پادشاه مصر فرماندهی را خود به تنهائی بعهده گرفت و شکست خورد. او ساخلوهای قوی در قلاع گذارد و خودش در رأس سی هزار سپاهی مصری و پنجهزار یونانی و نصف سپاهیان لیبیائی مواقعی را اشغال کرد، که بیش از هرجای دیگر ممکن بود، مورد حمله واقع شود.
چنین بود وضع طرفین، وقتی که ایرانیها حمله کردند. نیکوسترات سردار آرگسیها چند نفر مصری را، که عیال و اطفال آنها گروی ایرانیها بودند، با خود برداشته و با بحریّهٔ خود از یکی از کانالهای نیل گذشته به خشکی درآمد و در آنجا سنگری بنا کرد. همینکه سپاهیان اجیر مصر از قضیه آگاه شدند، به عدهٔ هفت هزار نفر برای جلوگیری از دشمن شتافتند و سردار آنها کلینوس گسی[۳] سپاه خود را برای جنگ بیاراست. قشون ایرانی، که به خشکی درآمده بود، بدفاع پرداخت و بعد جنگی درگرفت، که یونانیها و ایرانیها شجاعتهای محیّر العقول کردند.
در نتیجه کلینوس کشته شد و پنجهزار نفر از سپاهیان او از دم شمشیر گذشتند.
وقتی که خبر شکست این قسمت به پادشاه مصر رسید، مضطرب گردید و بتصوّر اینکه سایر قسمتهای قشون ایران بسهولت از نیل گذشته بطرف منفیس پایتخت مصر خواهند شتافت، تصمیم کرد بدفاع آن بپردازد و بر اثر این تصمیم با تمام قشونی، که در تحت امر خود داشت، بشهر مزبور رفت و به تدارکات دفاع پرداخت. در این حال لاکراتستبی بطرف پلوز رفت، تا آن را محاصره کند و شعبهٔ نیل را برگرداند و، پس از آنکه زمین این شعبه خشک شد، خاکریزهائی ساخت و ماشینهای جنگی بر آنها استوار کرد، تا در دیوارهای قلعه سوراخهائی ایجاد کند. بدین