نیاکان این پارسی از ولات ایران بشمار میرفتند. مهرداد در زمان اردشیر شهر کیوس[۱] را، که در کنار دریای مرمره بود، تسخیر کرد و محبّ یونان گردید.
آریبرزن پسر او نیز محبّ یونان بود و بر اردشیر یاغی شد، ولی بهرهمندی نیافت. پسر آریبرزن مانند جدّش مهرداد نام داشت و، چنانکه گذشت، داتام را کشت وقتی که اسکندر به آسیای صغیر آمد، شهر کیوس را از او گرفت، ولی مهرداد از اسکندر تمکین نکرد. بعدها اعقاب مهرداد در پنت امارت و بعد سلطنت یافتند، چنانکه در جای خود بیاید. مهرداد ششم، که مردی بود فوقالعاده و جنگهای نامی با رومیها کرد، از همین خانواده بیرون آمد. بنابراین بانیان دولت پنتکاپادوکی، که در قرون بعد آنقدر اهمیت یافت، از این خانواده بودند.
مبحث چهاردهم
روابط ایران و یونان پس از صدور فرمان صلح
با وجود اوضاع خراب دربار اردشیر دوّم، ضعف و سستی، که از این جهت بر ایران آن روز مستولی شده بود، شورشهای پیدرپی، که در اطراف و اکناف ممالک وسیعهٔ ایران روی میداد و یاغیگری ولات و رؤساء قشون، نفوذ ایران در یونان بدرجهای رسید، که تا آن زمان سابقه نداشت: دول یونان، نظر به رقابتی که با یکدیگر داشتند، همواره دخالت دربار ایران را در امور داخلیشان تقاضا میکردند، حل منازعات خود را از اردشیر میخواستند و برای همراه کردن دربار ایران با مرامی، که تعقیب میکردند، پیدرپی سفرائی به دربار اردشیر میفرستادند.
او هم احکامی بدست اینوآن میداد و، بعد طرفی، که بر علیه آن حکمی صادر شده بود، به دربار شوش آمده بر له خود امری صادر میکرد و سپس طرفین بهم میافتادند و پس از منازعه و مخاصمه باز میبایست والی لیدیّه وارد معرکه شود. در این وقت یونانیها دور او را میگرفتند و دسائس و نیرنگها شروع میشد. از این والی
- ↑ Cios.