پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

داشت، که در جنگ کونّاکسا عدّه‌ای زیاد از مصریها در قشون اردشیر بوده‌اند و از اینجا باید استنباط کرد، که حکومت آمیرته شامل مصبّ نیل و باطلاقهای حوالی آن، یا منتها صفحات شمالی مصر بوده، و الاّ معقول نیست تصوّر کنیم، که مصریهای یاغی به کمک اردشیر آمده بودند. به هرحال پس از آمیرته، چنانکه مان‌تن نوشته، نفورود[۱] نامی بجای او نشست (یونانیها او را نفریت ۲نامیده‌اند چنانکه ابوریحان بیرونی هم اسم او را نافرطاس نوشته) و سلسلهٔ پادشاهان مندسیان[۲] را تأسیس کرد مورّخ مصری مزبور این سلسله را سلسلهٔ ۲۹ می‌داند. نفریت کارهای سلف خود را راجع باستقلال مصر دنبال کرد و با دشمنان ایران ساخت: بقول دیودور، وقتی که آژزیلاس در آسیای صغیر بود، دولت اسپارت سفیری بمصر گسیل داشته آن را باتّحاد بر ضدّ ایران دعوت کرد و مصریها ۱۰۰ کشتی و پنجاه هزار کیل غلّه برای اسپارتی‌ها فرستادند (کتاب ۱۴، بند ۷۹). کلیة سیاست مصریها چنین بود، که در هرجا به دشمنان ایران کمک کنند، تا ایران مجالی برای فرونشاندن شورش مصر نیابد و مبانی استقلال مصر محکم گردد. آثاری، که از نفریت بدست آمده می‌رساند، که حکومت او در مصر پیشرفت‌هائی بیش از زمان آمیرته داشته و او پادشاه منفیس و تب، یعنی فرعون حسابی بوده. پس از نفریت مان‌تن اسم اخریس را ذکر می‌کند (دیودور آخریس نوشته و ابوریحان در آثار الباقیه اوخوروس).

این شخص با اواگراس، که در سالامین قبرس بر اردشیر یاغی شده بود، بر ضدّ او همدست شد و به پی‌سیدیان، که در آسیای صغیر بر شاه قیام کرده بودند، کمک کرد.

در زمان او، چنانکه ایزوکرات[۳] گوید، اردشیر سه سردار یعنی آبروکوماس[۴] و تی‌تروست[۵] و فرناباذ را مأمور کرد، مصر را تصرّف کنند (تقریبا در ۳۹۰ ق. م)


  1. Nephorud.
  2. Mendesians.
  3. Isocrate نطّاق معروف آتنی بود، که یونانی‌ها را تحریک می‌کرد متّحد شده بر ضدّ ایران قیام کنند و برای رسیدن باین مقصود حتّی اتّحاد یونان را با مقدونیه خطرناک نمی‌دانست. بعد، که فیلیپ مقدونی یونانی‌ها را در خرونه شکست داد، این شخص از عقیدهٔ خود پشیمان شد و برای اینکه شاهد رقیّت یونان نباشد، آن‌قدر از صرف غذا امتناع کرد، تا بمرد.
  4. Abrocomas.
  5. Titheraustes.