پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

قشون و گائو[۱] رئیس بحریّهٔ ایران شورش را فرونشاندند، سپس به کیلیکیّه رفته آذوقهٔ وافر به قبرس آوردند و آرامش در اردو برقرار شد. به اواگرس هم از آخریس پادشاه مصر غلّه و پول و ملزومات رسید و، چون اواگراس دید قوّهٔ بحریّهٔ او نسبت به قوّهٔ ایران خیلی کمتر است، شصت کشتی دیگر تجهیز و پنجاه کشتی هم از مصر تقاضا کرد و بدست آورد. بعد چون شنید، که بحریّهٔ ایران در سی‌سیوم[۲] است، ناگهان بر آن تاخته در ابتداء بهره‌مندی یافت، توضیح آنکه چند کشتی را خراب کرده عدّه‌ای هم کشتی گرفت، ولی، چون گائو امیر البحر ایران و سایر رؤساء پا فشردند، جنگی سخت بین فریقین روی داد، که با وجود بهره‌مندی اواگراس در ابتداء، بالاخره بواسطهٔ مقاومت ایرانی‌ها قوای او درهم شکست، کشتی‌های زیاد از بحریّهٔ او تلف شد و خود اواگراس فرار کرد. پس از آن ایرانی‌ها قوای برّی و بحری خود را در سی‌سیوم جمع کرده و به سالامین پرداخته از هر طرف آن را محاصره کردند و تیری‌باذ به دربار رفت، تا خبر فتح را بشاه برساند. اردشیر دو هزار تالان[۳] به او داده مأمورش کرد، که جنگ را بآخر برساند. امّا اواگراس، که بسبب بهره‌مندی‌های سابقش در خشکی بقوای خود مطمئن بود، پس از شکست فاحش در دریا مأیوس گردید و، چون بالاخره باز مصمّم شد، که جنگ را ادامه دهد، شبانه با ده کشتی جنگی فرار کرده بمصر رفت و پسر خود پی‌تاگراس[۴] را در سالامین گذارد. بعد از ورود بمصر، از پادشاه آن تقاضا کرد، که کمک جدّی کند، چه در نتیجهٔ جنگ هر دو سهیم بودند. پادشاه مزبور پولی به او داد، ولی نه به اندازه‌ای، که او منتظر بود. با وجود این اواگراس به قبرس بازگشت، تا به جنگ ادامه دهد، ولی پس از ورود، چون دید که سالامین سخت از هر طرف محصور است و متّحدین او وی را رها کرده‌اند، حاضر شد، که با سردار کلّ قشون ایران داخل مذاکره شود. تیری‌باذ، که فرماندهٔ کلّ قشون بود، اعلام کرد، دست از جنگ بر نخواهد داشت، مگر اینکه اواگراس تمام


  1. Gao.
  2. Citium (Kition.)
  3. تقریبا ۱۲ میلیون فرنگ طلا یا ۶۰ میلیون ریال.
  4. Pythagoras.