توجّه خود را باین جزیره معطوف داشت. دو سردار، که یکی تیریباذ مذکور بود و دیگری ارنتاس داماد اردشیر، بقلع و قمع اواگراس و سپاهیان او مأمور شدند. وقایعی که پس از آن روی داد چنان است، که دیودور شرح داده (کتاب ۱۵، بند ۲-۳-۴-۱۸): تدارکاتی، که برای این سفر جنگی دیده بودند، عبارت بود از سیصد هزار سپاهی با سوارهنظام و سیصد کشتی جنگی. فرماندهی قوای برّی با ارنتاس داماد اردشیر و امیر البحری با تیریباذ بود. دو سردار مزبور قوای خود را در فوسه[۱] و سیم[۲] جمع کرده از آنجا به قبرس درآمدند، که عملیّات جنگی را شروع کنند. اواگراس با آخریس[۳] پادشاه مصر، که دشمن ایرانیان بود، داخل مذاکره شده کمک بزرگی از او تحصیل کرد و در همان وقت از هکاتومنس[۴] پادشاه سیسیل، که در نهان نیز بر ضدّ ایران بود، پولی گرفت، تا حقوق سربازان خارجه را بدهد. بجز این دو نفر، دشمنان علنی و سرّی دیگر ایران هم در این جنگ شرکت داشتند. بحریّهٔ اواگراس مرکب بود از نود کشتی جنگی، که بیست فروند آن را صوریها و باقی را قبرسیها داده بودند. قوّهٔ برّی او از شش هزار سپاهی و عدّهای زیاد از سپاهیان متّحدین ترکیب یافته بود و، چون پول داشت، عدّهای هم سپاهی اجیر گرفت و، بالاخره پادشاه بربرها و پادشاهان دیگر، که از پارسیها ناراضی بودند، سپاهیان زیاد برای او فرستاده بودند. با این قوا اواگراس حاضر شد با اردشیر جنگ کند و در ابتداء بعض راهزنان دریائی را با خود همراه کرد، تا حمله به کشتیهائی کنند، که برای قشون ایران آذوقه حمل میکردند. کشتیهای مزبور بعض سفائن حمل و نقل ایران را گرفته، برخی را غرق و عدّهای را متفرّق کردند. در نتیجه وضعی پیش آمد، که تجار حاضر نشدند دیگر به قبرس آذوقه بفرستند و قحطی در اردوی ایران بروز کرده باعث شورش گردید. در این احوال سپاهیان اجیر پارس حمله به صاحبمنصبان کرده بعضی را کشتند و پس از آن شورش بتمام اردوی ایران سرایت کرد، ولی بعد رؤساء
برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۶۲
ظاهر