پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مبحث ششم-عقب‌نشینی یونانیها

احوال یونانیها پس از جنگ

کزنفون گوید (عقب‌نشینی، کتاب ۲، فصل ۱): در طلیعهٔ صبح سرداران یونانی در جائی جمع شدند و، چون دیدند، که کوروش نه خودش باردوی آنها آمد و نه کسی را برای رسانیدن فرمان فرستاد، تصمیم کردند، باروبنهٔ خود را بسته پیش روند، ولی مقارن طلوع آفتاب، وقتی که می‌خواستند حرکت کنند، پرکلس[۱] حاکم تترانی[۲]، که از اعقاب دمارات لاسدمونی بود، با گلوس[۳] پسر تامس[۴] دررسید و خبر داد، که کوروش کشته شده، آری‌یه با قشونش بمحلی، که در آنجا دو روز قبل اردو زده بود، عقب نشسته و تمام روز را منتظر یونانی‌ها خواهد بود، زیرا روز دیگر می‌خواهد بولایت ینیانها برگردد. سرداران یونانی از این خبر بسیار مغموم گشتند. کل‌آرخ رسولان را با خی‌ری‌سف لاسدمونی و م‌نن تسّالی نزد آری‌یه روانه کرده گفت، به آری‌یه بگوئید، که ما نسبت به شاه فاتحیم و، حالا که کوروش نیست، ما حاضریم آری‌یه را بر تخت ایران نشانیم، زیرا این مملکت از آن فاتح است. رسولان حرکت کردند و کل‌آرخ منتظر جواب شد.

سربازان یونانی آذوقه بدست آوردند، گاوها و نیز الاغهای بنه را سر بریدند و چون هیزم نداشتند، تیرها و سپرهای چوبین مصریها و سپرهای ایرانیان را، که از ترکهٔ بید بافته بودند و در میدان جنگ فراوان بود، جمع کرده بجای هیزم بکار بردند.

مقارن ساعت ۹ صبح رسولانی از طرف شاه و تیسافرن وارد شدند. در میان فرستادگان یک نفر یونانی بود فالی‌نوس[۵] نام، که تیسافرن او را محترم می‌داشت، فرستادگان سرداران را طلبیده از طرف شاه اعلام کردند، که یونانی‌ها باید اسلحه‌شان را به او، که فاتح است، بدهند و بعد به دربار رفته خواهش کنند، قرار مساعدی دربارهٔ آنها داده شود. یونانی‌ها از این تکلیف خشمگین گشتند و کل‌آرخ گفت، که تسلیم اسلحه کار فاتح نیست. سپس او رو به سرداران یونانی کرده گفت:

«شما جوابی شرافتمندانه بدهید من الآن می‌آیم» . بعد بیرون رفت،


  1. Procles.
  2. Teuthranie.
  3. Glus.
  4. Tamos.
  5. Phalynus de Zacynthe.