(۵۵) -سروستان، جبههٔ عمارت وقتی که آباد بوده (فلاندن و کست، ایران قدیم، گراور ۲۹)
چون اردشیر یقین داشت، که کوروش بدست او کشته شده و میخواست، تمام مردم همچنین دانند و گویند، برای مهرداد، که ضربت اوّلی را به کوروش وارد کرده بود، هدایائی فرستاد و به حاملین آن گفت: «به مهرداد بگوئید، این هدایا در ازای جل اسب کوروش است، که برای من آوردهای» . وقتی، که هدایای شاهی را با پیغامی، که اردشیر داده بود، به مهرداد رسانیدند، او بسیار اندوهناک شد، ولی شکوه نکرد و چندی بعد بواسطهٔ بیاحتیاطی خود به هلاکت رسید. توضیح آنکه، روزی برای صرف غذا به خانهای دعوت شد و خواجههای شاه و ملکه مادر شاه هم در آنجا مدعوّ بودند. مهرداد لباسی را، که شاه به او داده بود، پوشید و جواهرات اعطائی را استعمال کرد. وقتی که در پایان صرف غذا میگساری شروع شد، یکی از مقرّبترین خواجههای پروشات خطاب به مهرداد کرده گفت: وه، چه لباس خوبی شاه به تو داده، چه یارهها، چه طوقها و چه قمهای. کسی نیست، که با حیرت به تو ننگرد و به تو رشگ نبرد. مهرداد، که از ابخرهٔ شراب مست بود، جواب داد:
سپار اسیکس مهربان، در مقابل پاداشی، که روز جنگ من لیاقت آن را یافتم