پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و اثر بدی را، که از افتادن شاه حاصل بود، ترمیم کرد. کوروش، که از بهره‌مندی خود مغرور شده بود، خود را به میان گیرودار انداخت و عدّه‌ای را به خاک انداخت، ولی در این احوال بدست یک نفر پارسی ناشناس کشته شد. آری‌ده[۱]، که جناح چپ قشون کوروش را فرمان می‌داد در ابتدا مقاومت کرد، ولی بعد، که دید دشمن می‌خواهد پشت سرش را بگیرد، از این جهت و نیز بواسطه کشته شدن کوروش به جائی پناه برد، که می‌توانست از حملهٔ دشمن ایمن باشد. پس از آن کل‌آرخ، که پارسی‌ها را تعقیب می‌کرد، چون دید، که قلب قشون کوروش و سپاهیان اجیر دیگر شکست خورده‌اند، ایستاد و یونانی‌ها را جمع کرد، زیرا ترسید از اینکه سپاه اردشیر یونانیها را احاطه و تمامی آنها را نیست و نابود کند. سپاهیان فاتح اردشیر به اردوی یونانیها ریخته آن را غارت کردند و فقط در حوالی غروب جمع شدند، تا به یونانی‌ها حمله کنند. این‌ها پا فشردند و خارجی‌ها فرار کردند.

پس از اینکه یونانی‌ها عدّه‌ای زیاد از دشمن کشتند، چون شب دررسید ستونی برپا و اسلحهٔ زیاد بر آن نصب کردند (علامت بهره‌مندی) و بعد باردوی خودشان در پاس دوّم شب برگشتند (کتاب ۱۴، بند ۲۴). این است روایت دیودور و باید گفت، که با وجود اختصار ساده و روشن شرح این جدال را نوشته و پیچ‌وخم‌های نوشته‌های کزنفون و کتزیاس در روایت او دیده نمی‌شود. بنابراین باید حدس زد، که هرچند دیودور از معاصرین این واقعه نبود و تاریخ خود را چهار قرن بعد نوشته، ولی مدارک او منحصر به نوشته‌های کزنفون و کتزیاس نبوده.

روایت ژوستن

نوشته‌های این نویسنده خیلی مختصر است و نسبت به گفته‌های مورّخین دیگر، که ذکر شد، چیزی بر اطّلاعات ما نمی‌افزاید. این است، که می‌گذریم (کتاب ۵، بند ۱۱).


  1. Aridee (دیگران، چنانکه گذشت، آری‌یه نوشته‌اند).