برگه:Tarikh-e-Sistan Bahar.pdf/۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–یه–

عصر داخل بوده و اتفاقا غالب آن لغات را بلعمی هم استعمال کرده است، از قبیل استعمال (حرب) عموما بجای جنگ و (صعب) عوض سخت و (عظیم) و (هول) و (قوت) و (هزیمت) بجای بزرگ و بیم یا بیمناک ونیرو و گریز - یا استعمال کلمات دولتی عربی مانند: عامل، خراج، سلطان (بمعنی دولت)، وفد، جبایت، قضاوت، مستحث، خطبه، جابی، ناحیت، ولایت، دخل، شحنه، امیر شرط، امیرحرس، قصه، مصادره، جریده، مظالم، و بسی نظایر و امثال این لغتها که بوسیله حکمرانان عرب در ضمن اداره کردن مملکت بجای مانده و نیز گاهی دیده شده که همان تشکیلات کلمات فارسی را از تشکیلات قدیم ایران اخذ کرده و در ضمن تشکیلات خود بکار بسته و درین کتب داخل شده است، مانند جهبذ و بندار و دفتر و دیوان و جامگی و برید و راهدان و رهدار و بدرقه و امثال اینها و بدیهی است که در عصر اینکتاب رسمیت بالغات عربی بوده و بهمان سبب در تمام کتب فارسی قدیم این قبیل لغات عربی در عبارات زیاد دیده می‌شود - ولی چه در سایر کتب قدیم و چه درین کتاب از لغاط متداول رسمی عربی که بگذریم دیگر همه کلمات یا بیشتر آنها بفارسیست.

رابعا - از حیث لغات غریب فارسی هم از روش این کتاب پیداست که حتی الامکان سعی داشته است از آن لغات احتراز جوید، چه بسیاری لغات فارسی است که در شعر می‌بینیم ولی در این کتاب نمی‌بینیم، و ازینرو می‌توان پنداشت که نویسندگان کتب تاریخی در قدیم الایام ساعی بوده‌اند که چنان بنویسند که همه مردم توانند خواند و دانست، و از درج لغات مشکل و وحشی خودداری داشته‌اند، لذا هرگاه ازین جنس لغتی در این کتب بنظر رسد باید گفت که آن لغت در زمان خود یکی از لغات متبادر بذهن و معمولی عصر بوده است، و اتفاقا چنین لغاتی درینکتاب زیاد نیست و بالنسبه بترکیب کلمات و قواعد صرف و نحو واصطلاحات قدیمی که در آن دیده می‌شود لغت وحشی و کهنه در آن کمتر است.

* * *

اما در چگونگی لغات و قواعد نحو و صرف:

درینکتاب اینگونه اختصاصات بسیار است چنانکه تمام کتب فارسی قدیمی نیز اختصاصاتی دارند و اگر بخواهیم همه آن اختصاصات و استعمالات را ضبط کنیم خود