این برگ همسنجی شدهاست.
بشنو این دو بیت را که رواست | کز حدیقه بمدح شیر خداست | |||||
هر عدو را که او فکند ز پای | نام بر دستش و زننده خدای | |||||
نشوی غافل از بنی هاشم | وز یدالله فوق ایدیهم | |||||
مدح شه کاملان چنین گفتند | همه دُرهای معنوی سفتند | |||||
چه قلم بود یا رب آن و چه دست | قلم اینجا رسید سر بشکست |
سبب نظم
از جوانی بخط بدی میلم | عشق خط راندی از مژه سیلم | |||||
بر سر کوی کم قدم زدمی | تا توانستمی قلم زدمی | |||||
که ز انگشتها قلم کردی | بخیالی خطی رقم کردی | |||||
از قضا میر مفلسی روزی | پیشم آمد بسان دلسوزی | |||||
قلم و کاغذ و دواتم جُست | بیست و نه حرف را ز حرف نخست | |||||
بنوشت و روان بدستم داد | شدم از التفات او دلشاد |