پرش به محتوا

برگه:SiratAlSutur.pdf/۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
  در سیاهی بود ز زاگ ضرر عوض زاگ پس زمه بهتر  
  آب مازو بجوش و دار نگاه تا شود نیک صاف و خاطرخواه  
  زمهٔ نرم را بدو کن ضم روشنت گفتم آنچه بُد مبهم  
  بعد از آن اندک اندکی می‌ریز تجربه میکن و بدو مستیز  
  تا بوقتی که با قوام آید در نوشتن دلت بیاساید  
  زور بازو ازو دریغ مدار ورنه میدان که کردهٔ پیکار  

در شناختن کاغذ

  کاغذی بهتر از خطایی نیست گرچه چندانکه آزمایی نیست  
  حبّذا کاغذ سمرقندی مکنش رد اگر خردمندی  
  خط بر او صاف و خوب می‌آید لیک پاک و سفید می‌باید  
  خواه رسمی و خواه سلطانی جهد کن تا که خوب بستانی  

در رنگهای کاغذ