پرش به محتوا

برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

برداشته به بهانه شکار و گردش آهنگ بردعه کرد و چون کار خود را واژگون می‌دید کسانی پیش دیرنیق پسر غاغیق آرجرونی که در این وقت به جای پدر پادشاهی وان و آن نواحی را داشت و پیش برادر او ابو سهل هاماز اسب که تازیان «حمزه» می‌نامند و پیش آباس (عباس) پسر سنباد باکراتونی پادشاه ارمنستان۱ و دیگر حکمرانان آن نواحی فرستاده با ایشان پیمان دوستی استوار کرد که هرگاه ناچار شد پناه بدیشان ببرد.

در این میان خبر رسید که علی پسر میشکی با گروه اندکی آهنگ اردبیل کرده دیسم از بردعه به آهنگ جنگ او بازگشت و هنوز از قضیه رهایی مرزبان و نامه فرستادن او به دیلمان و دیگران آگاهی نداشت و چون به نواحی اردبیل رسید بجز جسان پسر شرمزن که در هواداری او پایدار ماند دیگر دیلمان همگی به علی پیوستند و جستان را هم دستگیر ساخته با خود بردند. دیسم با دسته‌ای از کردان که با او مانده بودند به ارمنستان بگریخت و در آنجا قضیه رهایی مرزبان را دانست و خبر رسید که وی به اردبیل رسیده و به همگی دزها و گنجینه‌های دیسم دست یافته و علی پسر میشکی را با سپاهی از دنبال او به ارمنستان فرستاده است. دیسم چون در خود یارای ایستادن نمی‌دید ناگزیر بگریخت و از آنجا به بغداد پیش معز الدوله شتافت۲.

اما مرزبان بار دیگر رشتۀ فرمانروایی را در دست گرفت. اگرچه از این پس تا سال ۳۴۶ که تاریخ مرگ اوست در تاریخ‌ها خبری از او نیست ولی از نوشته‌های ابن حوقل که ما خواهیم آورد معلوم است که همه‌گونه نیرومندی و استواری را داشته است.

________________________________________

(۱) . عبارت ابن مسکویه این است: «و کان انفذ الی ارمینیة من یؤطی له نیات ملوکها من ابن الدیرانی و ابن جاجیق و اخیه حمزة و ابن سباط (؟) و غیرهم...» در این عبارت جمله «من ابن الدیرانی و ابن جاجیق» غلط و به جای آن «من الدیرانی بن جاجیق» درست است. این تحریف چه از خود ابن مسکویه بوده چه از دیگران بدین جهت است که ایشان «دیرانی» را نام خاندان پنداشته‌اند و به خیال خود عبارت را غلط دانسته به تصحیح‌اش پرداخته‌اند با آنکه دیرانی محرف دیرنیق است که نام پدر غاغیق و نام پسر او بوده است. اما «ابن سنباط» گویا مقصود آباس پسر سنباد است ولی چون آباس در همان نزدیکیها مرده می‌توان احتمال داد که مقصود پسر او آشود باشد که پس از پدر خود پادشاهی داشت.

(۲) . تجارت الامم، سال ۳۴۳.

شهریاران گمنام جلد ۱