فرمان او و نام او سروده و خود نام او را جاویدان ساخته است. چه نام بهتر از اینکه استادی همچون نظامی در دیباچۀ بهرامنامه یاد سخای او و بخل محمود غزنوی را کرده میگوید:
نسبت عقربیست با قوسی بخل محمود و بذل فردوسی
اسدی را که بو دلف بنواخت طالع و طالعی بهم در ساخت ولی تاریخ ابو دلف و خاندانش را کسی ننگاشته و در تاریخها نامی از او نتوان یافت. تنها از شعرهای اسدی و قطران است که اندک آگاهی درباره او و نامهای برادر و پسر و پدر او به دست میآید. آن ابو دلف همروزگار امیر ابو الهیجاء و امیر مملان هم که ما برخی کارهای او را از تاریخهای ارمنی آوردیم تنها از راه گمان و پندار است که میگوییم نیای این ابو دلف بوده، زیرا هم نامشان یکیست و هم سرزمینشان نزدیک است۱ و هم فاصله زمانشان به اندازۀ فاصله زمان نیا و نواده میباشد۲. وگرنه نوشته و دلیلی در اینباره نیست.
باری درباره آن ابو دلف نگاشتیم که چنانکه از نوشتههای ارمنیان برمیآید نژاد تازی داشته است. این ابو دلف را هم اسدی «تازی» و «شیبانی» میخواند. ولی با اینحال «دیرانی» و «از تخمه ابراهیم پیغمبر» نیز میخواند. گویا او از سوی مادر به «آرجرونیان» که گفتیم تازیکان به نام «دیرانی» شناختهاند میپیوسته است. اما درباره بودنش از تخمه ابراهیم میتوان دو احتمال پنداشت: یکی آنکه با باکراتونیان پادشاهان ارمنستان نیز که خود را از پشت ابراهیم پیغمبر میخواندند از سوی مادر پیوند داشته. دیگری آنکه تنها به جهت تازی بودنش این تبار را داشته. چه بخشی از تازیکان معروف است که از نژاد ابراهیم میباشند.
اسدی پدر ابو دلف را «صفر» و برادرش را «ابراهیم» و فرزندش را «محمود» مینامد. ولی هیچگونه آگاهی درباره اینان نیست.
از گفتههای قطران هم برمیآید که ابو دلف در آخرهای زمان امیر وهسودان پادشاهی داشته و این دو پادشاه با هم دوست و مهربان بلکه نزدیک و خویشاوند، و
________________________________________
(۱) . آن ابو دلف نخست گولتن را که آکولیس امروزی است داشت سپس بر نخچوان و دوین و همگی آن سامانها هم دست یافت. این یکی نیز گویا نخچوان و گولتن هردو را داشته است.
(۲) . آن یکی در آخرهای قرن چهارم و این یکی در نیمههای قرن پنجم بودند.
شهریاران گمنام جلد ۱