پرش به محتوا

برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۹۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شهری است بزرگ و باروی استوار دارد. پیرامون آن بیشه‌ها و درخت‌های بارور فراوانست. شهری استوار است و مردمانش دلیران و توانگران‌اند۱.

پس از برافتادن سالاریان که رشته فرمانروایی آذربایگان به دست روادیان افتاد تبریز نیز به جای اردبیل تختگاه آن سرزمین گردید که از همان هنگام تاکنون همواره این سمت را داشته و دارد.

سال زلزله بی‌گفتگوست که ۴۳۴ بوده. ولی مستوفی از «مجمع ارباب الملک» قاضی رکن الدین خویی می‌آورد که در چهاردهم صفر آن سال بود۲. ناصر خسرو می‌گوید در شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول پس از نماز خفتن رخ داد. می‌گوید: «در ایام مسترقه بود۳.»

هویداست که این دو نوشته با هم سازش ندارد. مگر اینکه بگوییم زلزله نه یک بار بلکه چندین بار و پیاپی می‌آمده. چنانکه شعرهای قطران نیز این مطلب را می‌سازند.

ولی بسیار دشوار است که بگوییم سی و اند روز امتداد داشته است و باید گفت یکی از این دو نوشته از روی اشتباه است و به گمان ما نوشته ناصر درست‌تر می‌باشد. چه او روز و ساعت و ماه عربی و ماه پارسی همه را معین می‌نماید و پیداست که آنچه نوشته از روی آگاهی نوشته. و آنگاه زمانش نزدیک بوده. چه چهار سال پس از زلزله بوده که وی به تبریز رسیده و این خبر را شنیده و در سفرنامه خود نوشته است.

از گفته ناصر حادثه نیز به دست می‌آید. زیرا اگرچه نوروز و فروردین که آغاز سال بود در آن زمانها گردان بود و همه ساله جای خود را عوض می‌کرد قضا را در آن سالها نزدیک به آغاز بهار بوده. اینهم می‌دانیم که پنج روز مسترقه را در آن زمانها بر آخر آبان ماه می‌افزودند. پس از اینجا هویداست که آن زلزله در نیمه خزان بوده است.

ابن اثیر درباره سختی زلزله می‌نویسد:

دز و باروی شهر و بازارها و خانه‌ها و بیشتری از سرای پادشاهی را ویران ساخت و امیر زنده ماند برای اینکه در باغی جای داشت۴.

________________________________________

(۱) . «تبریز هذه مدینة جلیلة و علیها سور حصین و حوالیها غیاض و اشجار مثمرة و هی حصینة و اهلها ذو باس و نجدة و یسار.» تجارب الامم، حوادث سال ۳۳۰.

(۲) . نزهت القلوب، چاپ گیب، ص ۷۵.

(۳) . سفرنامه ناصر خسرو، چاپ کاویانی، ص ۸.

(۴) . حوادث سال ۴۳۴.

شهریاران گمنام جلد ۱